soul food

/soʊlˈfuːd//səʊlfuːd/

(عامیانه) خوراک های متداول در ایالت جنوبی آمریکا (به ویژه در میان سیاهپوستان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: items of food traditionally eaten by rural U.S. blacks, such as collard greens, chitterlings, and ham hocks.

جمله های نمونه

1. There's plenty of great soul food in the Bay Area.
[ترجمه گوگل]غذای روح عالی زیادی در منطقه خلیج وجود دارد
[ترجمه ترگمان]غذای بسیار زیادی در منطقه خلیج وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So, two nights a week, the Packers cater soul food from a restaurant in Milwaukee, 100 miles away.
[ترجمه گوگل]بنابراین، دو شب در هفته، پکرز غذای روح را از رستورانی در میلواکی، 100 مایلی دورتر تهیه می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دو شب در هفته، پکرز غذا را از یک رستوران در میلواکی، ۱۰۰ مایلی دور، برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Of course we don't eat soul food all the time - nobody could!
[ترجمه گوگل]البته ما همیشه غذای روح نمی خوریم - هیچ کس نمی توانست!
[ترجمه ترگمان]البته ما همیشه غذای روحی نمی خوریم - هیچ کس نمی تونه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In network platform, we derive a soul food, even if the surge came flooding back of this great creation.
[ترجمه گوگل]در پلتفرم شبکه، ما یک غذای روح به دست می‌آوریم، حتی اگر موجی از این آفرینش بزرگ دوباره سرازیر شود
[ترجمه ترگمان]در پلت فرم شبکه، ما یک غذای روح را به دست می آوریم، حتی اگر موج ناشی از جاری شدن سیل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And how about soul food, that traditional staple of Chicago's black community?
[ترجمه گوگل]و غذای روح، آن غذای اصلی سنتی جامعه سیاهپوستان شیکاگو چطور؟
[ترجمه ترگمان]و چطور در مورد غذاهای روح، که سنتی سنتی شیکاگو است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The book is about soul food desserts and is, in fact, a follow-up to the . . .
[ترجمه گوگل]این کتاب در مورد دسرهای غذای روح است و در واقع دنباله ای از
[ترجمه ترگمان]این کتاب در مورد دسرهای مربوط به روح است و در واقع یک دنباله به دنبال آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Street lottery. Little numbers soul food?
[ترجمه گوگل]قرعه کشی خیابانی تعداد کمی غذای روح؟
[ترجمه ترگمان]بلیط بخت آزمایی خیابون یکم غذای روحی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is soul food for your child - the music not only has a positive effect on his EQ, it also boosts his learning abilities!
[ترجمه گوگل]این غذای روح برای کودک شما است - موسیقی نه تنها بر EQ او تأثیر مثبت دارد، بلکه توانایی یادگیری او را نیز افزایش می دهد!
[ترجمه ترگمان]این غذای روح برای کودک شما است - موسیقی نه تنها تاثیر مثبتی بر هوش عاطفی او دارد، بلکه توانایی های آموزشی خود را نیز افزایش می دهد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Berzet's Soul Food offers some of the best and cheapest Southern home-cooking in the city – you can get two-piece fried chicken sets with candied yams, collard greens and corn bread for around $ 50.
[ترجمه گوگل]غذای Soul Berzet برخی از بهترین و ارزان‌ترین غذاهای خانگی جنوبی را در شهر ارائه می‌دهد – می‌توانید ست‌های مرغ سرخ‌شده دو تکه با شیرینی‌های شیرین، سبزیجات کولارد و نان ذرت را با حدود 50 دلار تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]غذای روح \"Berzet\" برخی از بهترین و ارزان ترین پخت وپز خانه در جنوب را ارائه می دهد - شما می توانید دو قطعه مرغ سرخ شده را با سیب زمینی شیرین، collard سبزی و نان ذرت برای حدود ۵۰ دلار به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Soul food, she notes, can also be prepared in healthier ways.
[ترجمه گوگل]او خاطرنشان می کند که غذای روح را می توان به روش های سالم تری نیز تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]او اشاره می کند که غذای روح نیز می تواند به روش های سالم تر تهیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mississippi is a soul food restaurant in the Fillmore Jazz District of San Francisco.
[ترجمه گوگل]می سی سی پی یک رستوران غذای روح در منطقه فیلمور جاز سانفرانسیسکو است
[ترجمه ترگمان]می سی سی پی یک رستوران غذاهای روان در منطقه فیلمور Jazz در سانفرانسیسکو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Soup's like the ultimate soul food.
[ترجمه گوگل]سوپ مانند غذای نهایی روح است
[ترجمه ترگمان] سوپ مثل غذای ultimate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I even made you a plate, soul food, know how Granny do it.
[ترجمه گوگل]من حتی یک بشقاب برایت درست کردم، غذای روح، بدانی مادربزرگ چگونه این کار را می کند
[ترجمه ترگمان]حتی یه بشقاب غذا هم برات درست کردم که بدونی ننه جون چه جوری این کار رو می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Soul food is a varied cuisine: it includes spicy gumbos, black-eyed peas, and collard greens.
[ترجمه گوگل]غذای روح یک غذای متنوع است: شامل گامبوهای تند، نخود سیاه چشم و سبزی کولارد است
[ترجمه ترگمان]غذای روح یک غذای متنوع است: شامل نخود سبز، نخود سیاه، و collard سبزی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• things that a person needs in order to fulfill his spiritual needs

پیشنهاد کاربران

بپرس