sorts

جمله های نمونه

1. different sorts of music
انواع مختلف موسیقی

2. those sorts of books are not suitable for children
آن جور کتاب ها به درد بچه ها نمی خورد.

3. of sorts
1- انواع و اقسام،گونه های مختلف،جورهای گوناگون 2- نوع نامرغوب یا پست

4. out of sorts
1- خلق تنگ،بد خلق،عصبانی 2- کمی ناخوش،دارای کسالت 3- بی دل و دماغ،بی حوصله

5. we sell all sorts of shoes
ما انواع کفش ها را برای فروش داریم.

پیشنهاد کاربران

Sorts of animals انواع حیوانات
Out of sorts یعنی میزون نبودن، ب هم ریخته
Kind , type ، انواع و اقسام،

بپرس