sorrowful

/ˈsɔːroʊfl̩//ˈsɒrəʊfl̩/

معنی: غمگین، اندوهناک، محزون افسرده، دژکام
معانی دیگر: جانگداز، تاسف انگیز، اندوهبار، غم انگیز، اندوهگین، غمزده، محزون، متاسف، شرمسار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sorrowfully (adv.), sorrowfulness (n.)
(1) تعریف: experiencing sorrow; sad.
متضاد: joyful
مشابه: doleful, grievous, mournful, sad, woeful

- a sorrowful mourner
[ترجمه گوگل] یک عزادار غمگین
[ترجمه ترگمان] یک تن عزادار بی نوا،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: resulting in sorrow.
متضاد: joyful
مشابه: doleful, rueful, sad, woeful

- He came to a sorrowful end.
[ترجمه گوگل] او به پایان غم انگیزی رسید
[ترجمه ترگمان] به پایان غم انگیز رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: characterized by or expressing sorrow; mournful.
متضاد: gay, joyful
مشابه: doleful, grievous, plaintive, sad, woeful

- a sorrowful poem
[ترجمه گوگل] یک شعر غم انگیز
[ترجمه ترگمان] یک شعر غم انگیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a sorrowful tale
داستانی حزن انگیز

2. a play with a sorrowful atmosphere
نمایشی با تاثیری حزن انگیز

3. Hamlet is usually played as a sorrowful person who cannot make decisions or take action.
[ترجمه گوگل]هملت معمولاً به عنوان یک فرد غمگین بازی می شود که نمی تواند تصمیم بگیرد یا اقدامی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]هملت معمولا به عنوان یک انسان غمگین بازی می کند که نمی تواند تصمیم بگیرد یا اقدام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sorrowful widow begged for mercy.
[ترجمه گوگل]بیوه غمگین التماس رحمت کرد
[ترجمه ترگمان]بیوه زن sorrowful التماس کرد که رحم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With a sorrowful sigh she folded the letter and put it away.
[ترجمه گوگل]با آهی غمگین نامه را تا کرد و کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]زن آهی دردناک نامه را تا کرد و آن را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her face was anxious and sorrowful.
[ترجمه گوگل]چهره اش مضطرب و غمگین بود
[ترجمه ترگمان]چهره اش مضطرب و غمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His father's face looked suddenly soft and sorrowful.
[ترجمه گوگل]چهره پدرش ناگهان نرم و غمگین به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]چهره پدرش ناگهان آرام و غمگین به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In that sorrowful but lovely spot, shaded with groves of myrtle, Aeneas caught sight of Dido.
[ترجمه گوگل]در آن نقطه غم‌انگیز اما دوست‌داشتنی که با بیشه‌های مرت پوشیده شده بود، آئنیاس دیدو را دید
[ترجمه ترگمان]آینیاس، در آن نقطه دردناک اما زیبا، که با groves از اشک پر شده بود، of را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then he relaxes into a sorrowful smile, like when you remember some one you loved who died a long time ago.
[ترجمه گوگل]سپس با لبخندی غمگین آرام می گیرد، مانند زمانی که کسی را که دوستش داشتید به یاد می آورید که مدت ها پیش مرده است
[ترجمه ترگمان]سپس آرام آرام آرام می گیرد، مثل مواقعی که کسی را که خیلی وقت پیش دوست داشتی به یاد داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Victorine roared with sorrowful mirth: oh what a story, well that certainly cuts out the Blessed Virgin.
[ترجمه گوگل]ویکتورین با شادی غم انگیز غرش کرد: اوه چه داستانی، خوب که مطمئناً باکره مقدس را قطع می کند
[ترجمه ترگمان]ویکتور ین با شوق و شادی نعره زد: آه! چه داستانی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When you are sorrowful look again in your heart, and you shall see that in truth you are weeping for that which has been your delight. Kahlil Gibran
[ترجمه گوگل]وقتی اندوهگین شدی دوباره به قلبت بنگر و خواهی دید که به راستی برای چیزی که مایه لذت تو بوده گریه می کنی خلیل جبران
[ترجمه ترگمان]وقتی بار دیگر به قلب خود نگاه کنید، خواهید دید که در حقیقت در حقیقت به خاطر آن گریه می کنید که لذت شما بوده است \" Kahlil Gibran \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dear one, be not so sorrowful.
[ترجمه گوگل]عزیزم اینقدر غمگین نباش
[ترجمه ترگمان]عزیزم، این قدر غصه نخور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Roy told his sorrowful tale with simple words anybody could understand.
[ترجمه گوگل]روی داستان غم انگیز خود را با کلمات ساده ای که هر کسی می توانست بفهمد تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]روی این داستان غم انگیز را با کلمات ساده ای تعریف کرد که کسی قادر به درک آن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When you are sorrowful look again in your heart, and you shall see that in truth you are weeping for that which has been your delight. –Kahlil Gibran.
[ترجمه گوگل]وقتی اندوهگین شدی دوباره به قلبت بنگر و خواهی دید که به راستی برای چیزی که مایه لذت تو بوده گریه می کنی – خلیل جبران
[ترجمه ترگمان]وقتی بار دیگر به قلب خود نگاه کنید، خواهید دید که در حقیقت در حقیقت به خاطر آن گریه می کنید که لذت شما بوده است \"- Gibran\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The sorrowful demeanour, the tremolo music, the long, explanatory, cumulative addresses, all were there.
[ترجمه گوگل]رفتار غم انگیز، موسیقی ترمولو، خطاب های طولانی، توضیحی و انباشته، همه آنجا بودند
[ترجمه ترگمان]رفتار sorrowful، موسیقی tremolo، سخنرانی های دراز و توضیحی، همه آنجا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غمگین (صفت)
depressed, grave, down, cheerless, heartsick, sad, dyspeptic, care-worn, sorrowful, sorry, woeful, heartsore, heavy-hearted, melancholic, tristful

اندوهناک (صفت)
sad, sorrowful, remorseful, penitent, woeful, distressful, rueful, tristful

محزون افسرده (صفت)
sorrowful

دژکام (صفت)
sorrowful

انگلیسی به انگلیسی

• full of sorrow, sad, regretful; expressing sorrow or grief; distressing, causing grief and sadness
sorrowful means very sad; a literary word.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Sad
🔘 Unhappy
🔘 Sorrowful
🔘 Melancholic
🔘 Despondent
🔘 Miserable
🔘 Gloomy
🔘 Downcast
🔘 Dejected
✅ Definition:
👉 Feeling or showing unhappiness or sadness.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : sorrow
اسم ( noun ) : sorrow
صفت ( adjective ) : sorrowful / sorry
قید ( adverb ) : sorrowfully
سوگوار
غمگین
ناراحت
غم انگیز
غم بار

بپرس