صفت ( adjective )
مشتقات: sordidly (adv.), sordidness (n.)
مشتقات: sordidly (adv.), sordidness (n.)
• (1) تعریف: dirty, filthy, or foul, esp. from neglect or poverty; squalid; wretched.
• مترادف: seamy, seedy, squalid, wretched
• متضاد: immaculate
• مشابه: dingy, dirty, filthy, foul, grubby, nasty, offensive, rotten, shabby, sleazy, unclean, vile
• مترادف: seamy, seedy, squalid, wretched
• متضاد: immaculate
• مشابه: dingy, dirty, filthy, foul, grubby, nasty, offensive, rotten, shabby, sleazy, unclean, vile
- They were shocked by the sordid living conditions in the camp.
[ترجمه گوگل] آنها از شرایط بد زندگی در اردوگاه شوکه شده بودند
[ترجمه ترگمان] آن ها از شرایط زندگی پست در اردوگاه شوکه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها از شرایط زندگی پست در اردوگاه شوکه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: selfishly greedy; mercenary or miserly.
• مترادف: avaricious, base, mercenary, miserly
• مشابه: churlish, grasping, greedy, hoggish, mean, petty, rapacious, selfish, stingy, venal
• مترادف: avaricious, base, mercenary, miserly
• مشابه: churlish, grasping, greedy, hoggish, mean, petty, rapacious, selfish, stingy, venal
- She could never have guessed that her grandson would act with such sordid motives.
[ترجمه گوگل] او هرگز نمیتوانست حدس بزند که نوهاش با چنین انگیزههای پلید رفتار کند
[ترجمه ترگمان] هرگز نمی توانست حدس بزند که نوه اش با چنین انگیزه های پلیدی عمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هرگز نمی توانست حدس بزند که نوه اش با چنین انگیزه های پلیدی عمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: morally bad; ignoble or base.
• مترادف: base, ignoble, shameful, squalid
• متضاد: respectable
• مشابه: bad, corrupt, dirty, disgraceful, disgusting, disreputable, foul, grubby, immoral, infamous, low, mean, nasty, perverted, rank, rotten, ugly, vile, vulgar
• مترادف: base, ignoble, shameful, squalid
• متضاد: respectable
• مشابه: bad, corrupt, dirty, disgraceful, disgusting, disreputable, foul, grubby, immoral, infamous, low, mean, nasty, perverted, rank, rotten, ugly, vile, vulgar
- The massacre represents a sordid episode in our history.
[ترجمه گوگل] این قتل عام نمایانگر رویدادی تلخ در تاریخ ماست
[ترجمه ترگمان] کشتار یک قسمت کثیف در تاریخ ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کشتار یک قسمت کثیف در تاریخ ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید