sorcerer

/ˈsɔːrsərər//ˈsɔːsərə/

معنی: ساحر، جادو گر
معانی دیگر: کندا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is believed to have supernatural powers, aided by evil spirits; wizard.
مشابه: enchanter, magician, wizard

جمله های نمونه

1. a prince who was enchanted by a cruel sorcerer
شاهزاده ای که توسط جادوگر سنگدلی افسون شده بود

2. For Sorcerer, who sat listening at his foxhole, the war had become a state of mind.
[ترجمه گوگل]برای جادوگر، که در گوشه روباه خود به گوش دادن نشسته بود، جنگ به یک حالت ذهنی تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]سنگ جادو، که به foxhole او گوش می داد، جنگ به صورت یک حالت روحی در امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In time, the wicked sorcerer returned to Persia to claim the lamp and tricked the princess into giving it to him.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، جادوگر بدجنس به ایران بازگشت تا چراغ را مطالبه کند و شاهزاده خانم را فریب داد تا آن را به او بدهد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، جادوگر شریر به ایران بازگشت تا چراغ را تصاحب کند و شاهزاده خانم را فریب دهد که آن را به او بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sorcerer thought he could get away with murder.
[ترجمه گوگل]جادوگر فکر می کرد که می تواند با قتل فرار کند
[ترجمه ترگمان]اون فکر کرده که می تونه از قتل قسر در بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the fire was lit, the sorcerer threw a powder on the flames and said a magic charm.
[ترجمه گوگل]وقتی آتش روشن شد، جادوگر پودری روی شعله های آتش انداخت و طلسم جادویی گفت
[ترجمه ترگمان]وقتی آتش روشن شد، جادوگر مقداری پودر روی شعله ها انداخت و جادویی جادویی گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Aladdin dispatched this evil sorcerer as well.
[ترجمه گوگل]علاءالدین این جادوگر بد را نیز فرستاد
[ترجمه ترگمان] علا الدین هم این جادوگر شرور رو فرستاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And then for a while Sorcerer let himself glide away.
[ترجمه گوگل]و سپس برای مدتی جادوگر به خود اجازه داد که دور شود
[ترجمه ترگمان]و بعد برای مدتی، سنگ جادو در حال پرواز کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was Sorcerer, after all, and what was love without a little mystery?
[ترجمه گوگل]به هر حال او جادوگر بود و عشق بدون کمی رمز و راز چه بود؟
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه چیز، اون سنگ جادو بود و چه چیزی رو بدون یک راز کوچک دوست داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sorcerer felt dazed and half asleep, still dreaming wild dawn dreams.
[ترجمه گوگل]جادوگر احساس گیجی می کرد و نیمه خواب بود و هنوز رویاهای سحر وحشی می دید
[ترجمه ترگمان]جادو احساس گیجی و نیمه خواب می کرد، هنوز رویای سحر و رویا را در خواب می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Aladdin refused, so the sorcerer cast a spell to close up the cave again.
[ترجمه گوگل]علاءالدین نپذیرفت، بنابراین جادوگر طلسم کرد تا دوباره غار را ببندد
[ترجمه ترگمان]علا الدین هم قبول نکرد، بنابراین جادوگر افسونی را اجرا کرد تا دوباره غار را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sorcerer took refuge behind the mirrors.
[ترجمه گوگل]جادوگر پشت آینه پناه گرفت
[ترجمه ترگمان]سنگ جادو در پشت آینه پناه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Surely the giant Sorcerer is not afraid of four more upstart pipsqueaks. Where is Eddie?
[ترجمه گوگل]مطمئنا جادوگر غول پیکر از چهار پیپ اسکوئیک تازه کار دیگر نمی ترسد ادی کجاست؟
[ترجمه ترگمان]مطمئنا سنگ جادو از چهار تا upstart بیشتر نمیترسه ادی \"کجاست؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Sorcerer has Eddie. You have to help me rescue him.
[ترجمه گوگل]جادوگر ادی را دارد تو باید به من کمک کنی تا او را نجات دهم
[ترجمه ترگمان]سنگ جادو ادی رو داره باید کم کم کنی نجاتش بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sorcerer held the knight in throlldom.
[ترجمه گوگل]جادوگر شوالیه را در غلبه نگه داشت
[ترجمه ترگمان]ساحر شوالیه را در throlldom نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساحر (اسم)
necromancer, conjuror, conjurer, sorcerer, magician, theurgist, witchdoctor

جادو گر (اسم)
spellbinder, hex, conjuror, voodooist, conjurer, sorcerer, magician, theurgist, magus, powwow, wizard, medicine man

انگلیسی به انگلیسی

• magician, enchanter, wizard, one who practices sorcery
a sorcerer is a person who performs magic by using the power of evil spirits.

پیشنهاد کاربران

جادوگر
مثال:
the sorcerer cast a spell over them
مرد جادوگر روی آنها یک طلسم جاری کرد.
جادوگر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sorcery / sorcerer / sorceress
✅️ صفت ( adjective ) : sorcerous
✅️ قید ( adverb ) : sorcerously
🌲SORCERER🌲 جادوگر، ساحر
اسم قابل شمارش
🔴a person who practices sorcery : a wizard or warlock
🌲SORCERY 🌲جادوگری، افسونگری
اسم غیرقابل شمارش
🔴the use of magical powers that are obtained through evil spirits : witchcraft
...
[مشاهده متن کامل]

🌲SORCERESS🌲 ساحره، زن جادو ( گر )
اسم قابل شمارش
🔴a woman who practices sorcery : witch
🌲WITCHCRAFT🌲جادوگری، افسونگری، نیرنگ
اسم غیرقابل شمارش
🔴magical things that are done by witches : the use of magical powers obtained especially from evil spirits

جادوگر
در سری بازی های دارک سولز به افرادی گفته میشود که از جادوی روح استفاده میکنند
Sorcerer ( fantasy ) , a fictional character who uses or practices magic that derives from supernatural or occult sources
جادوگر، ساحر، افسونگر
sorcerer
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Magician_(fantasy)
جادو ، جادوگر
For example :
Harry Potter and Sorcerer's Stone
هری پاتر و سنگ جادو

بپرس