sorbent


معنی: جاذب، کشنده، ماده جذب کننده
معانی دیگر: (ماده یا فرایند) درآشام، درآشامگر

جمله های نمونه

1. The addition of NaOH greatly enhanced the sorbent reactivities toward SO2 because NaOH is deliquescent and its presence increased the amount of water collected by the sorbent.
[ترجمه گوگل]افزودن NaOH واکنش جاذب نسبت به SO2 را تا حد زیادی افزایش داد زیرا NaOH رقیق است و وجود آن باعث افزایش مقدار آب جمع آوری شده توسط جاذب می شود
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن NaOH به شدت the reactivities نسبت به SO [ ۲ ] را افزایش می دهد، زیرا NaOH آبی است و حضور آن مقدار آب جمع آوری شده توسط the را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sorbent was highly reactive towards SO as compared with hydrated lime alone.
[ترجمه گوگل]جاذب در مقایسه با آهک هیدراته به تنهایی نسبت به SO بسیار واکنش پذیر بود
[ترجمه ترگمان]The در مقایسه با لیمو ترش به تنهایی بسیار واکنش پذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Release and regenerate the sorbent close to water saturation.
[ترجمه گوگل]جاذب را نزدیک به اشباع آب آزاد کرده و دوباره تولید کنید
[ترجمه ترگمان]sorbent را در نزدیکی اشباع آب احیا و دوباره بازسازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Melting seal packaging, a transparent window makes the sorbent seeable .
[ترجمه گوگل]بسته بندی مهر و موم ذوب، یک پنجره شفاف باعث می شود جاذب قابل دیدن باشد
[ترجمه ترگمان]در حال ذوب شدن بسته بندی مهر، یک پنجره شفاف، sorbent seeable را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The water that remains on the solid sorbent enhances the reaction with SO
[ترجمه گوگل]آبی که روی جاذب جامد باقی می ماند واکنش با SO را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]آبی که در the جامد باقی می ماند، واکنش را با SO [ ۲ ] افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Activated carbon as the sorbent and catalyst support was capsulated with ethyl cellulose by phase separation methods.
[ترجمه گوگل]کربن فعال به عنوان جاذب و ساپورت کاتالیزور با اتیل سلولز با روش های جداسازی فاز کپسوله شد
[ترجمه ترگمان]کربن فعال شده به عنوان پشتیبان و پشتیبان کاتالیزگر با اتیل سلولز با روش های جداسازی فاز capsulated شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sorbent composition includes an additive and a sodium sorbent such as mechanically refined trona or sodium bicarbonate.
[ترجمه گوگل]ترکیب جاذب شامل یک افزودنی و یک جاذب سدیم مانند ترونای تصفیه شده مکانیکی یا بی کربنات سدیم است
[ترجمه ترگمان]ترکیب sorbent شامل یک افزودنی و یک سدیم sorbent مانند trona یا بی کربنات سدیم خالص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Phenol oxidation and catalyst - sorbent ignition may proceed bt different reaction mechanisms.
[ترجمه گوگل]اکسیداسیون فنل و احتراق کاتالیزور - جاذب ممکن است در مکانیسم های مختلف واکنش ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]اکسیداسیون فنول و احتراق catalyst - sorbent ممکن است مکانیزم های واکنش متفاوتی را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Finally the further developments of zeolite as separation sorbent with the industrial future of application in the petrochemistry are foretold.
[ترجمه گوگل]در نهایت پیشرفت های بیشتر زئولیت به عنوان جاذب جداسازی با آینده صنعتی کاربرد در پتروشیمی پیش بینی شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، توسعه بیشتر زئولیت به عنوان جداسازی sorbent با آینده صنعتی کاربرد در the پیش بینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Several kinds of sorbent were stuffed into a cartridge and elute them by solution with different polarity, then elute sorbent respectively by strong-polarity solution.
[ترجمه گوگل]چندین نوع جاذب در یک کارتریج ریخته شده و آنها را با محلول با قطبیت های مختلف شستشو داده و سپس جاذب را به ترتیب با محلول با قطبیت قوی شستشو می دهند
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از sorbent در یک کارتریج خشک شدند و به ترتیب با solution مختلف، سپس elute sorbent به ترتیب با محلول قطبیت قوی elute شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A statistical design technique was applied by use of a two-level factorial matrix to analyse the effects of sorbent preparation, highly active sorbents are prepared with some additives.
[ترجمه گوگل]یک تکنیک طراحی آماری با استفاده از یک ماتریس فاکتوریل دو سطحی برای تجزیه و تحلیل اثرات آماده‌سازی جاذب استفاده شد، جاذب‌های بسیار فعال با برخی مواد افزودنی تهیه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]یک تکنیک طراحی آماری با استفاده از یک ماتریس فاکتوریل دو سطحی برای تجزیه و تحلیل اثرات آماده سازی sorbent، به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The results of the experiments show that the material has strong selecting adsorption character for oxygen and the respiration process can repeat well. YBCO may be used as deoxidant sieve sorbent.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش‌ها نشان می‌دهد که ماده دارای ویژگی جذب انتخابی قوی برای اکسیژن است و فرآیند تنفس می‌تواند به خوبی تکرار شود YBCO ممکن است به عنوان جاذب الک دی اکسیدان استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش ها نشان می دهد که مواد دارای انتخاب قوی برای جذب اکسیژن هستند و فرآیند تنفس می تواند خوب تکرار شود YBCO را می توان به عنوان sorbent غربال گری مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The effect is also studied of the mixing ways of fly ash with caustic lime on the SO_2 removal rate and the calcium utilization of the calcium-based sorbent.
[ترجمه گوگل]همچنین تأثیر روش‌های اختلاط خاکستر بادی با آهک سوزآور بر میزان حذف SO_2 و استفاده از کلسیم جاذب مبتنی بر کلسیم مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این اثر همچنین در مورد روش های مخلوط کردن خاکستر بادی با آهک سوزآور بر روی نرخ انتقال SO [ ۲ ] و استفاده کلسیم از sorbent مبتنی بر کلسیم مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Experimental result shows that the performance of the new DX oil sorbent material is preferable, thus it can be used widely and repeatedly.
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان می‌دهد که عملکرد مواد جاذب روغن جدید DX ارجحیت دارد، بنابراین می‌توان از آن به طور گسترده و مکرر استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهد که کارایی مواد sorbent جدید DX بر روی آن ارجحیت دارد، در نتیجه می تواند به طور گسترده و مکرر مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاذب (اسم)
sorbent

کشنده (اسم)
killer, plotter, drag man, puller, sorbent, tracker

ماده جذب کننده (اسم)
sorbent

تخصصی

[نساجی] ماده جذب کننده

انگلیسی به انگلیسی

• (chemistry) agent that absorbs

پیشنهاد کاربران

sorbent ( خوردگی )
واژه مصوب: جاذب
تعریف: ماده ای که مواد دیگر جذب سطح یا داخل آن شوند

بپرس