1. His voice had an almost soporific effect.
[ترجمه گوگل]صدای او تأثیری تقریباً خواب آلود داشت
[ترجمه ترگمان]صدایش یک اثر خواب آور خواب آور داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I dozed off during the soporific music.
[ترجمه گوگل]در حین موسیقی خواب آور چرت زدم
[ترجمه ترگمان] موقع خواب خواب آور چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Cantor had underestimated the soporific effect of the six-course dinner, the two wines and the glass of port.
[ترجمه گوگل]کانتور تأثیر خواب آور شام شش وعده، دو شراب و لیوان بندر را دست کم گرفته بود
[ترجمه ترگمان]کانتور اثر خواب آور این شام ۶ روزه، دو شراب و شیشه بندر را دست کم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Soporific or just plain asleep commentators.
[ترجمه گوگل]مفسران خواب آلود یا ساده در خواب
[ترجمه ترگمان]soporific یا فقط یک commentators asleep
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Booze was soporific, the brain was programmed to zero, it curled up and slept.
[ترجمه گوگل]مشروب الکلی خواب آور بود، مغز روی صفر برنامه ریزی شده بود، جمع شد و خوابید
[ترجمه ترگمان]مشروبات خواب آور و خواب آور بود، مغز برای صفر برنامه ریزی شده بود، آن را جمع و جور کرد و خوابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Soporific parliamentary debates now make essential viewing, and posters and T-shirts bearing his features sell fast.
[ترجمه گوگل]مناظرههای مجلسی در حال حاضر تماشای آن ضروری است و پوسترها و تیشرتهایی که ویژگیهای او را نشان میدهند به سرعت به فروش میرسند
[ترجمه ترگمان]مناظرات پارلمانی soporific اکنون مشاهده اساسی، و پوسترها و تی شرت نشان می دهد که ویژگی های او به سرعت به فروش می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A libel trial is in large parts intensely soporific, if you are not on the receiving end.
[ترجمه گوگل]محاکمه افترا در بخشهای بزرگی به شدت خوابآلود است، اگر طرف مقابل نباشید
[ترجمه ترگمان]یک محاکمه تهمت در بخش های بزرگی است که به شدت خواب آور است، اگر در پایان دریافت کننده حضور نداشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Making love was all very well, pleasant and soporific if not exactly ecstatic, but afterwards . . . she needed her space.
[ترجمه گوگل]عشق ورزیدن همه چیز بسیار خوب، دلپذیر و خواب آور بود، اگر نه دقیقاً وجد آلود، اما بعد از آن او به فضای خود نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]عشق بازی، خوشایند، خوشایند و خواب آور، اگر نه دقیقا به وجد می آمد، اما بعد به فضا احتیاج داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. With his shaved head and soporific disposition, Weller comes across as a kind of Kung Futon.
[ترجمه گوگل]ولر با سر تراشیده و حالت خواب آلودش به عنوان نوعی کونگ فوتون شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]با سر تراشیده و خلق خواب آور اش، والر به عنوان نوعی از کونگ فو اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I found his style of lecturing soporific.
[ترجمه گوگل]من سبک سخنرانی او را خواب آلود یافتم
[ترجمه ترگمان]من طرز سخنرانی او خواب آور و خواب آور را پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They certainly had soporific effect upon the Flopsy Bunnies!
[ترجمه گوگل]آنها مطمئناً تأثیر خواب آور روی خرگوش های فلاپسی داشتند!
[ترجمه ترگمان]قطعا اثر خواب آور و خواب آور روی زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I often have to take soporific before I go to bed.
[ترجمه گوگل]من اغلب قبل از رفتن به رختخواب مجبور به خواب آلودگی هستم
[ترجمه ترگمان]من اغلب باید خواب آور بخورم قبل از اینکه برم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The soporific is ready! What a nasty smell! I can fill the washbowl now.
[ترجمه گوگل]خواب آور آماده است! چه بوی بدی! الان میتونم کاسه رو پر کنم
[ترجمه ترگمان]داروی خواب آور آماده است چه بوی گندی می ده! الان میتونم \"washbowl\" رو پر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. TYPICAL USE : After his soporific speech for an hour, the speaker received no applause from the audience.
[ترجمه گوگل]استفاده معمولی: پس از یک ساعت سخنرانی خواب آلود خود، سخنران هیچ تشویقی از طرف حضار دریافت نکرد
[ترجمه ترگمان]استفاده از typical: بعد از سخنرانی خواب آور او برای یک ساعت، سخنران هیچ تشویقی از طرف حضار دریافت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید