sophomoric

/ˌsɑːfoˈmɑːrɪk//ˌsɑːfoˈmɑːɪk/

معنی: نارس، کم عمق
معانی دیگر: وابسته به سال دومی ها، سال دومی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sophomorically (adv.)
• : تعریف: displaying intellectual pretentiousness or proud confidence about one's knowledge when actually poorly informed or immature.

- The professor was not impressed by the student's sophomoric questions, which were asked more for the purpose of showing off than for gaining knowledge.
[ترجمه گوگل] استاد تحت تأثیر سؤالات دوره دوم دانشجو قرار نگرفت که بیشتر برای خودنمایی پرسیده می شد تا کسب علم
[ترجمه ترگمان] این استاد تحت تاثیر سوالات sophomoric دانشجویان قرار نگرفت، که بیشتر به خاطر نشان دادن اطلاعات بیشتر از کسب دانش مورد سوال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Certainly it is the stuff of his sophomoric jokes, cheap one-liners and stereotyping slurs.
[ترجمه گوگل]مطمئناً این از شوخی های دوره دوم، تک خط های ارزان قیمت و توهین های کلیشه ای اوست
[ترجمه ترگمان]مسلما این شوخی ها و شوخی ها و liners و slurs stereotyping است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sophomoric skepticism of the man who has read one book. . . only.
[ترجمه گوگل]شک دوم مردی که یک کتاب خوانده است فقط
[ترجمه ترگمان]شکاکیت sophomoric مردی که فقط یک کتاب خوانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your myopic, ignorant, and sophomoric attitudes speak volumes.
[ترجمه گوگل]نگرش‌های نزدیک‌بین، جاهلانه و ناآگاهانه شما گویای همه چیز است
[ترجمه ترگمان]، کوته فکرانه - ت، جاهل، و فیلم های صامت - ش چند تا کتاب حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This article is sophomoric and is rife with fallacies.
[ترجمه گوگل]این مقاله دوره دوم است و مملو از مغالطه است
[ترجمه ترگمان]این مقاله sophomoric و پر از fallacies است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Personally,this study seems to be extremely sophomoric .
[ترجمه گوگل]شخصاً، به نظر می رسد این مطالعه به شدت نیمه دوم باشد
[ترجمه ترگمان]شخصا به نظر می رسد که این مطالعه به شدت sophomoric
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Mirsky's sophomoric term makes me embarrassed to be in agreement with the position he is supporting.
[ترجمه گوگل]دوره دوم آقای میرسکی باعث می شود از اینکه با موضعی که او حمایت می کند موافق باشم، خجالت می کشم
[ترجمه ترگمان]دوره sophomoric آقای Mirsky باعث می شود که من خجالت زده باشم تا با موقعیتی که او از آن حمایت می کند همخوانی داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Zuckerberg's sophomoric former self, he insists, shouldn't define who he is now.
[ترجمه گوگل]او اصرار می‌کند که خود سابق زاکربرگ که در دوره دوم تحصیلی است، نباید تعریف کند که او اکنون کیست
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که \"خود سابقش sophomoric Zuckerberg\"، نباید کسی را که اکنون هست، تعریف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Savage dismisses Stern as both a "sophomoric sensationalist" and maybe more damaging a Long Islander.
[ترجمه گوگل]اما ساویج استرن را هم به عنوان یک «احساس‌گرای دوم» و هم شاید بیشتر آسیب‌رسان لانگ‌آیلند رد می‌کند
[ترجمه ترگمان]اما سوج و Stern استرن را به عنوان \"sensationalist sophomoric\" و شاید بیشتر به یکی از Islander لانگ وار رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This has got to be one of the most embarrassing film moments of the year -- sophomoric, self-congratulatory and stupid.
[ترجمه گوگل]این باید یکی از شرم آورترین لحظات فیلم سال باشد - دوره دوم، تبریک به خود و احمقانه
[ترجمه ترگمان]این موضوع باید یکی از the لحظات سال آخر سال - - sophomoric، self و احمقانه - باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When to celebrate a holiday or days of strictly personal interest is just too sophomoric.
[ترجمه گوگل]زمان جشن گرفتن یک تعطیلات یا روزهایی که به شدت مورد علاقه شخصی است بسیار ساده است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک روز تعطیل و یا چند روز علاقه شخصی به شدت شخصی را جشن بگیرید، بسیار sophomoric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He would toss one and then double up with laughter; he really had the most appalling sense of humor, sophomoric and well, trashy.
[ترجمه گوگل]یکی را پرت می کرد و سپس با خنده دو برابر می کرد او واقعاً وحشتناک ترین حس شوخ طبعی را داشت
[ترجمه ترگمان]یکی دو بار از خنده روده بر می شد و از ته دل می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Though the foosball dialectic may appear to border on the sophomoric, Mr. Coben said it's a key element of the project.
[ترجمه گوگل]اگرچه ممکن است به نظر برسد که دیالکتیک فوتبال با دوره دوم هم مرز است، آقای کوبن گفت که این یک عنصر کلیدی پروژه است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، آقای Coben استدلال می کند که این استدلال یک عنصر کلیدی در این پروژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The assumption of belief in God being favored by natural selection is sophomoric.
[ترجمه گوگل]این فرض که ایمان به خدا مورد اقبال انتخاب طبیعی قرار می گیرد، در مرحله دوم قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این فرض که به خدا طرفدار انتخاب طبیعی است، sophomoric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm not sure what economic models he is reviewing but the article has a sophomoric view on modern economic theory.
[ترجمه گوگل]من مطمئن نیستم که او چه مدل‌های اقتصادی را بررسی می‌کند، اما مقاله دیدگاهی ثانویه به نظریه اقتصادی مدرن دارد
[ترجمه ترگمان]من مطمئن نیستم که او چه مدل های اقتصادی را مرور می کند، اما مقاله یک دیدگاه sophomoric درباره نظریه اقتصادی مدرن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نارس (صفت)
premature, immature, jejune, green, unripe, raw, embryonic, sophomoric

کم عمق (صفت)
unmeaning, shallow, sophomoric

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to sophomores; youthful, immature

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Relating to or characteristic of a sophomore; immature or overconfident 😌
🔍 مترادف: Immature
✅ مثال: The comedian’s sophomoric humor was more annoying than funny.
ناپخته، نابالغ

بپرس