1. I wasn't taken in by his sophistry.
[ترجمه گوگل]من با سفسطه او جذب نشدم
[ترجمه ترگمان]من با این سفسطه او درگیر نشده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Political selection is more dependent on sophistry and less on economic literacy.
[ترجمه گوگل]انتخاب سیاسی بیشتر به سفسطه و کمتر به سواد اقتصادی وابسته است
[ترجمه ترگمان]انتخاب سیاسی بیشتر به سفسطه و کم کردن سواد اقتصادی وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. No amount of sophistry can justify one country's intervention in the internal affairs of another country.
[ترجمه گوگل]هیچ سفسطه ای نمی تواند مداخله یک کشور در امور داخلی کشور دیگر را توجیه کند
[ترجمه ترگمان]این سفسطه آمیز می تواند دخالت یک کشور در امور داخلی کشور دیگری را توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It involves no recourse to sophistry, and it demystifies and strips of sensationalism the termination of the use of artificial support.
[ترجمه گوگل]متضمن هیچ توسلی به سفسطه نیست، و خاتمه استفاده از حمایت مصنوعی را ابهام می کند و احساسات را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این کار به سفسطه متوسل نمی شود، و آن را demystifies و strips از sensationalism استفاده از حمایت مصنوعی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. No one can be persuaded by sophistry.
[ترجمه گوگل]هیچ کس را نمی توان با سفسطه متقاعد کرد
[ترجمه ترگمان]با این سفسطه، هیچ کس نمی تواند آن ها را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The terms "sophist" and "sophistry" have taken on derogatory connotations in modern times.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات «سوفیست» و «سفسطه» در دوران معاصر مفاهیمی تحقیرآمیز به خود گرفته است
[ترجمه ترگمان]این عبارت \"sophist\" و \"سفسطه\"، در زمان های مدرن، با مفاهیم خفت آوری مواجه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His argument savo ( u ) red of sophistry.
[ترجمه گوگل]استدلال او savo (u) قرمز از سفسطه
[ترجمه ترگمان]استدلال او، سفسطه آمیز را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They have been repelled by the apparent sophistry of parts of his essay on " Civil Disobedience ".
[ترجمه گوگل]آنها با سفسطه ظاهری بخشهایی از مقاله او در مورد "نافرمانی مدنی" دفع شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها از این سفسطه آشکار بخش هایی از مقاله خود در باره \"Disobedience مدنی\" طرد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Beijing is known abuse unconvinced, let bygones to sophistry, "the South's natural environment Haoma climate. "
[ترجمه گوگل]پکن شناخته شده است سوء استفاده متقاعد نشده، گذشته به سفسطه، "محیط طبیعی جنوب آب و هوا Haoma "
[ترجمه ترگمان]پکن به سو استفاده از این سفسطه پرداخته و گذشته را به سفسطه، \"محیط زیست طبیعی\" جنوب این کشور تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sophistry cannot alter history.
[ترجمه گوگل]سفسطه نمی تواند تاریخ را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]sophistry نمی تونه تاریخ رو تغییر بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Convincing myself that I had gained in some way from my loss was just pure sophistry.
[ترجمه گوگل]متقاعد کردن خود به این که به نحوی از باختم به دست آورده ام فقط سفسطه محض بود
[ترجمه ترگمان]اینکه خودم را متقاعد کرده بودم که از دست دادن من فقط یک استدلال غلط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. People are easily misled by false appearances - the same outward appearances of dialectics and sophistry.
[ترجمه گوگل]مردم به راحتی با ظواهر دروغین گمراه می شوند - همان ظواهر ظاهری دیالکتیک و سفسطه
[ترجمه ترگمان]مردم به راحتی با ظاهر نادرست گمراه می شوند - ظاهر outward dialectics و سفسطه آمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Dialect, oriental or occidental, as it came into being, was well nigh inseparable with sophistry.
[ترجمه گوگل]گویش، شرقی یا غربی، همانطور که به وجود آمد، تقریباً با سفسطه قابل تفکیک نبود
[ترجمه ترگمان]Dialect، شرقی یا occidental، مانند این که از این سفسطه باز هم جدا نشدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As he had a weak case and could not defend himself, he had to resort to sophistry.
[ترجمه گوگل]چون پرونده ضعیفی داشت و نمی توانست از خود دفاع کند، مجبور شد به سفسطه متوسل شود
[ترجمه ترگمان]در حالی که او یک پرونده ضعیف داشت و نمی توانست از خود دفاع کند، مجبور شد به این استدلال متوسل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید