1. This is only a sophism founded on this, that it is of no importance to the human race to believe that a certain man exists, whereas it is extremely useful for them to believe the existence of a God.
[ترجمه گوگل]این فقط یک سفسطه است که بر این اساس استوار است، که برای نوع بشر هیچ اهمیتی ندارد که انسان خاصی وجود داشته باشد، در حالی که باور به وجود خدا برای آنها بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]این فقط یک sophism است که بر این اساس استوار است و هیچ اهمیتی ندارد که نژاد بشر باور کند که یک مرد خاص وجود دارد، در حالی که برای آن ها بسیار مفید است که وجود یک خدا را باور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Dialectical analyzing the nature of sophism, it is a mistake.
[ترجمه گوگل]تحلیل دیالکتیکی ماهیت سفسطه، اشتباه است
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل ماهیت of، این یک اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We all know the so-called sophism of the ancients, proving that Achilles would never overtake the tortoise, though Achilles walked ten times as fast as the tortoise.
[ترجمه گوگل]همه ما به اصطلاح سوفیسم پیشینیان را می شناسیم که ثابت می کند آشیل هرگز از لاک پشت سبقت نمی گیرد، اگرچه آشیل ده برابر لاک پشت سریع راه می رفت
[ترجمه ترگمان]همه ما اصطلاح called را می شناسیم و ثابت می کنیم که آشیل هرگز از لاک پشت سبقت نخواهد گرفت، هر چند آشیل به سرعت به عنوان لاک پشت راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This sophism goes against common sense.
[ترجمه گوگل]این سفسطه برخلاف عقل سلیم است
[ترجمه ترگمان]این sophism به معنای عام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Have done with your foolish sophism.
[ترجمه گوگل]با سفسطه احمقانه ات عمل کردی
[ترجمه ترگمان]کاره ای احمقانه ات رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is sophism to connect physiological needs with morality.
[ترجمه گوگل]ارتباط نیازهای فیزیولوژیکی با اخلاق سفسطه است
[ترجمه ترگمان]این به معنی ارتباط دادن نیازهای فیزیولوژیکی با اخلاقیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "That's a beautiful sophism" said the girl with a smile more beautiful still.
[ترجمه گوگل]دختر با لبخندی زیباتر گفت: این یک سفسطه زیباست
[ترجمه ترگمان]دختر با لبخند more گفت: \"این یک sophism زیباست\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Non-classical literature is an unpleasant, disquieting literature which refuses to allow the sophisms of bourgeois complacency to go unchallenged.
[ترجمه گوگل]ادبیات غیرکلاسیک ادبیاتی ناخوشایند و آزاردهنده است که اجازه نمیدهد سفسطههای خود راضی بورژوایی بدون چالش باقی بماند
[ترجمه ترگمان]ادبیات غیر کلاسیک، یک ادبیات ناخوشایند و disquieting است که اجازه نمی دهد رضایت بورژواها به بلامنازع خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He would do anything he thought must, and not think over others. He is sophism to his fingers. However, he actually approved by all Japanese.
[ترجمه گوگل]او هر کاری که فکر می کرد باید انجام می داد و به دیگران فکر نمی کرد او تا انگشتانش سفسطه است با این حال، او در واقع توسط همه ژاپنی ها تایید شده است
[ترجمه ترگمان]هر کاری را که فکرش را می کرد انجام می داد و به دیگران فکر نمی کرد دستش را به سوی انگشتانش دراز می کند با این حال، او در واقع همه ژاپنی ها را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. While the two theories are to a certain extent reasonable, they are not free of sophism, which is a serious defect.
[ترجمه گوگل]در حالی که این دو نظریه تا حدی معقول هستند، اما خالی از سفسطه نیستند که یک نقص جدی است
[ترجمه ترگمان]در حالی که این دو نظریه تا حدودی معقول هستند، آن ها عاری از sophism نیستند، که یک نقص جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. If it believed in its own essence, would it . . . seek refuge in hypocrisy and sophism?
[ترجمه گوگل]اگر به ذات خود ایمان داشت، آیا این کار را می کرد به ریا و سفسطه پناه ببریم؟
[ترجمه ترگمان]اگر به ماهیت خود اعتقاد داشت، آن را به ریاکاری و ریاکاری ترجیح می داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. How many times had he risen to his feet in the combat, held fast to the rock, leaning against sophism, dragged in the dust, now getting the upper hand of his conscience, again overthrown by it!
[ترجمه گوگل]چند بار در نبرد از جا برخاسته بود، محکم به صخره چنگ زده بود، به سفسطه تکیه داده بود، در خاک کشیده شده بود، حالا دست بالای وجدانش را گرفته بود، دوباره توسط آن سرنگون شده بود!
[ترجمه ترگمان]چند بار در مبارزه برخاسته و به سنگ تکیه داده بود و به sophism تکیه داده بود، و اینک دست بالای سر او را گرفته بود، و اینک آن را از دست داده بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Its essence is criticism and revolution, its forms are dialogue and dispute, its opposites are dogmatism and sophism, and its contents are unlimitedly abundant and concrete.
[ترجمه گوگل]جوهره آن نقد و انقلاب است، اشکال آن گفتگو و منازعه، متضاد آن جزم گرایی و سفسطه گرایی و مضامین آن بی حد و حصر فراوان و ملموس است
[ترجمه ترگمان]ماهیت آن انتقاد و انقلاب است، اشکال آن گفتگو و نزاع است، opposites آن dogmatism و sophism است، و محتوای آن unlimitedly و بتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Until 5th century B. C., this sceptic started, its main representative was the school of sophism .
[ترجمه گوگل]این شکاک تا قرن پنجم قبل از میلاد شروع کرد و نماینده اصلی آن مکتب سفسطه بود
[ترجمه ترگمان]تا قرن پنجم ب ج این سوفسطایی آغاز شد، نماینده اصلی آن مکتب sophism بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید