sooty

/ˈsuːti//ˈsʊti/

معنی: دودهای
معانی دیگر: سیاه، دوده فام، تیره، قیرگون، وابسته به دوده، دوده گرفته، دوده زده، پر از دوده، دوده ای کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: sootier, sootiest
مشتقات: sootily (adv.), sootiness (n.)
(1) تعریف: covered, blackened, or dirty with soot.
مشابه: smutty

(2) تعریف: resembling soot, esp. in color.

جمله های نمونه

1. the sooty bosom of othello
سینه ی سیاه اتلو

2. Their uniforms are torn and sooty.
[ترجمه گوگل]لباس هایشان پاره و دوده گرفته است
[ترجمه ترگمان]uniforms پاره و دوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The clean, light surfaces, among the dingy, sooty walls, gave him pleasure.
[ترجمه گوگل]سطوح تمیز و سبک، در میان دیوارهای کثیف و دوده ای، به او لذت می برد
[ترجمه ترگمان]سطح تمیز و روشن، میان دیواره ای دود و دوده گرفته، لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The flame is very sooty when the oxygen supply is limited.
[ترجمه گوگل]وقتی اکسیژن محدود است شعله بسیار دوده ای است
[ترجمه ترگمان]زمانی که تامین اکسیژن محدود شود، شعله بسیار دوده گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even the sooty thatch from the houses was ploughed back into the land.
[ترجمه گوگل]حتی کاهگل دوده ای از خانه ها به داخل زمین شخم زده شد
[ترجمه ترگمان]حتی the دوده دود از خانه ها به زمین شخم خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rain had smudged my sooty mascara and it was streaked down my cheek.
[ترجمه گوگل]باران، ریمل دوده‌ای مرا لک کرده بود و روی گونه‌ام رگه‌هایی کشیده بود
[ترجمه ترگمان]باران دود غلیظی کرده بود و از گونه هایم سرازیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blake was to be wrapped up in this sooty, surreptitious London nearly all his life.
[ترجمه گوگل]قرار بود بلیک تقریباً در تمام عمرش در این لندن مخفی و دوده غرق شود
[ترجمه ترگمان]بلیک رفته بود توی این دود و دود، تقریبا تمام عمرش لندن را مخفی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sooty eyes, the olive skin, the coarse black mop of the moustache gave little clue as to his origins.
[ترجمه گوگل]چشمان دوده‌آلود، پوست زیتونی، سبیل‌های سیاه درشت سرنخ کمی از منشأ او به دست می‌داد
[ترجمه ترگمان]چشمان دوده آلود، پوست زیتونی و سبیل زبر و خشن سبیلش نشان می داد که اصل و نسب او از چه قرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Immature all sooty black with white speckles on upperparts.
[ترجمه گوگل]سیاه و سفید کاملاً دوده نابالغ با لکه های سفید در قسمت بالایی
[ترجمه ترگمان]همه جا به رنگ سیاه دود زده بود و لکه های سفید روی upperparts دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dark-bellied brent goose is small, neat and sooty black, with white neck streaks and a white stern.
[ترجمه گوگل]غاز برنت شکم تیره کوچک، شسته و رفته و سیاه مایل به دوده، با رگه‌های گردنی سفید و پشته سفید است
[ترجمه ترگمان]غاز سیاه شکم کوچک، پاکیزه، پاکیزه و دوده گرفته، با رگه های سفید و گرد سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hades, for example, announces his presence with sooty plumes that could have been lifted straight from Lost's Smoke Monster. Flying monkeys whip through the air in apparent homage to The Wizard of Oz.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، هادس حضور خود را با دوده های دوده ای اعلام می کند که می توانست مستقیماً از هیولای دود گمشده بلند شود میمون‌های پرنده برای ادای احترام به جادوگر شهر اوز در هوا شلاق می‌زنند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، حادث حضور خود را با پره ای دود زده اعلام می کند که می توانست مستقیما از \"هیولای دود گم شده\" برداشته شود میمون پرنده با ادای احترام به جادوگر شهر از میان هوا رد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We looked out through the sooty windows.
[ترجمه گوگل]از پنجره های دوده به بیرون نگاه کردیم
[ترجمه ترگمان]از پنجره دود به بیرون نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At least the death cry of the insignificant sooty gull gave her back her significance.
[ترجمه گوگل]حداقل فریاد مرگ مرغ دودی بی‌اهمیت به او اهمیت داد
[ترجمه ترگمان]حداقل فریاد مرگ خوار بی ارزش، اهمیت خود را به او پس داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nightly news features on - site interviews with sooty firefighters or earnest local officials.
[ترجمه گوگل]ویژگی های اخبار شبانه در محل - مصاحبه با آتش نشانان دوده یا مقامات محلی جدی
[ترجمه ترگمان]اخبار مربوط به اخبار مربوط به محل مصاحبه با آتش نشان ها یا مقامات جدی محلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دودهای (صفت)
sooty

انگلیسی به انگلیسی

• covered with soot; resembling soot, black like soot
something that is sooty is covered with soot.

پیشنهاد کاربران

بپرس