sonorous

/ˈsɑːnərəs//səˈnɔːrəs/

معنی: بلند، قلنبه، پر صدا، صدا دار، پرطنین
معانی دیگر: صدازا، صدا تولید کن، آوا ساز (به ویژه در اثر ضربه)، آوادهنده، پر سر و صدا، پر آوا، پر خروش، طنین افکن، پر خنید، رسا (رجوع شود به: resonant)، پر مایه، جوهردار، خوش آهنگ، خوش نوا، موزون و غرا، طنین انداز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sonorously (adv.), sonorousness (n.)
(1) تعریف: having, producing, or being a loud, deep, or full sound; resonant.
مشابه: orotund, resonant, rich, rotund, round

(2) تعریف: rich or resonant in sound, as poetry.
مشابه: orotund, rotund

(3) تعریف: imposing or impressive; grandiloquent.

جمله های نمونه

1. sonorous metals
فلزات آواساز

2. a sonorous bell
ناقوس پر طنین

3. a sonorous waterfall
آبشار پر سر و صدا

4. sa'di's sonorous prose
نثر موزون و غرای سعدی

5. a herald with a sonorous voice
جارچی با صدای پر طنین

6. "Doctor McKee?" the man called in an even, sonorous voice.
[ترجمه گوگل]"دکتر مک کی؟" مرد با صدایی یکنواخت صدا زد
[ترجمه ترگمان]دکتر مکی؟ مرد با صدایی بسیار بلند صدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sonorous voice of the speaker echoed round the room.
[ترجمه گوگل]صدای بلند بلندگو در اتاق پیچید
[ترجمه ترگمان]صدای طنین صدای سخنران دور اتاق پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sonorous voice of the speaker echoed round the hall.
[ترجمه گوگل]صدای بلند بلندگو در سالن پیچید
[ترجمه ترگمان]صدای sonorous در تالار طنین افکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I take a stroll in the sonorous gardens.
[ترجمه گوگل]در باغ های پر صدا قدم می زنم
[ترجمه ترگمان]در باغ های پر طنین قدم می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Immediately the sonorous booming of the sea flowed into and took possession of the room like a vibrating and irresistible force.
[ترجمه گوگل]فوراً طوفان پر صدا دریا به داخل سرازیر شد و مانند نیرویی لرزان و مقاومت ناپذیر اتاق را در اختیار گرفت
[ترجمه ترگمان]بلافاصله صدای امواج دریا به گوش رسید و مانند یک نیروی مقاومت ناپذیر و مقاومت ناپذیر، اتاق را تسخیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is a sonorous bell in the tower.
[ترجمه گوگل]یک ناقوس پرصدا در برج وجود دارد
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا شنیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sonorous voice of the priest resounded in the church.
[ترجمه گوگل]صدای بلند کشیش در کلیسا طنین انداز شد
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا در کلیسا طنین انداز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sonorous singing came from the distance.
[ترجمه گوگل]آواز پرسروصدا از دور می آمد
[ترجمه ترگمان]از دور آواز می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has a deep sonorous voice.
[ترجمه گوگل]او صدای عمیقی دارد
[ترجمه ترگمان]صدایی بم و پرطنین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Duanmu - sonorous voice to continue to have said.
[ترجمه گوگل]Duanmu - صدای پرسروصدا به ادامه گفته اند
[ترجمه ترگمان]صدای Duanmu که برای ادامه دادن ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. This strange and sonorous cry was produced by a game bird called grouse in the United States.
[ترجمه گوگل]این گریه عجیب و پرصدا توسط پرنده ای شکاری به نام گروس در آمریکا تولید شد
[ترجمه ترگمان]این فریاد عجیب و پرطنین توسط پرنده ای که نوک دراز به نام نوک دراز در آمریکا نامیده می شد، تولید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلند (صفت)
forte, loud, high, long, supernal, tall, highfalutin, upland, eminent, lofty, vociferous, grandiose, sonorous, high-ranking, skyscraping

قلنبه (صفت)
baggy, lumpy, pompous, highfalutin, nobby, bombastic, outstanding, flocculate, sonorous, high-flown, stilted, stodgy

پر صدا (صفت)
loud, orotund, noisy, full-mouthed, sonorous, plangent, uproarious

صدا دار (صفت)
phonic, vowel, sonorous, sonant, phonetic, vocalic

پرطنین (صفت)
sonorous, reboant

انگلیسی به انگلیسی

• resonant, producing a full rich sound
a sound that is sonorous is deep and rich; a literary word.
words that are sonorous sound important and impressive; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Capable of producing a deep or ringing sound 🎶
🔍 مترادف: Resonant
✅ مثال: His sonorous voice filled the hall, captivating everyone who listened.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : sonority
صفت ( adjective ) : sonorous
قید ( adverb ) : sonorously
رسا
افسونی در کتاب هری پاتر که صدا را مثل بلندگو زیاد میکرد!

بپرس