sonority

/səˈnɒrɪti//səˈnɒrɪti/

معنی: پر صدایی، پرطنینی
معانی دیگر: (صدا) رسایی، پر آوایی، پر پژواکی، پر زیر و بمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: sonorities
• : تعریف: the condition or quality of resonating or being sonorous.
مشابه: resonance

جمله های نمونه

1. Vowels possess greater sonority than consonants.
[ترجمه گوگل]صدادارها نسبت به صامت ها صدای بیشتری دارند
[ترجمه ترگمان]Vowels دارای رساتر از حروف صامت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The lower strings contribute a splendid richness of sonority.
[ترجمه گوگل]رشته های پایین به غنای فوق العاده ای از صدا کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]سیم های پایین تر، غنای بسیار زیادی به همراه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He worked doggedly for beauty, sonority, exactness; perfection - but never the monogrammed perfection of a writer like Wilde.
[ترجمه گوگل]او سخت برای زیبایی، صدا و دقت کار می کرد کمال - اما هرگز کمال یکنواخت نویسنده ای مانند وایلد
[ترجمه ترگمان]سرسختانه برای زیبایی، sonority، دقیق و کامل کار می کرد - اما هرگز کامل یک نویسنده مثل وایلد را ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sonority of music works is achieved by instrumental playing.
[ترجمه گوگل]صداگذاری آثار موسیقی با نوازندگی ساز به دست می آید
[ترجمه ترگمان]آوای موسیقی به وسیله بازی سازی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are two main phonetic iconicity motivations in demonstratives:sonority hierarchy iconicity motivation and c.
[ترجمه گوگل]دو انگیزه اصلی شمایل آوایی در نمایشگرها وجود دارد: انگیزه نمادگرایی سلسله مراتبی صدا و ج
[ترجمه ترگمان]دو انگیزه اصلی برای phonetic انگیزه در demonstratives وجود دارد: سلسله مراتب آکنده از صدا، انگیزه و c
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The theory of The Sonority Sequencing Principle cannot be used to explain the syllabic sonority sequence in Sino-Tibetan languages and the origin of the tone in the languages.
[ترجمه گوگل]از نظریه The Sonority Sequencing Principle نمی توان برای توضیح توالی سونوریتی هجایی در زبان های چینی-تبتی و منشأ لحن در زبان ها استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]تیوری \"اصل توالی sonority\" را نمی توان برای توضیح توالی syllabic sonority در زبان های سینو - تبتی و منشا صدا در زبان ها مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lowest level of sonority, the pianissimo, must also be totally effortless in its production.
[ترجمه گوگل]پایین‌ترین سطح صدا، یعنی پیانیسیمو، در تولید آن نیز باید کاملاً بدون زحمت باشد
[ترجمه ترگمان]پایین ترین سطح of، the، باید کاملا در تولید آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The co-occurrence of English segments universally conforms to Sonority Sequencing Principle and specifically conforms to Minimum Sonority Distance Principle and some other constraints.
[ترجمه گوگل]همزمانی بخش‌های انگلیسی به طور کلی با اصل توالی صداگذاری مطابقت دارد و به طور خاص با اصل فاصله حداقل صدا و برخی محدودیت‌های دیگر مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]رخداد مشترک بخش های انگلیسی به طور جهانی با اصل توالی sonority مطابقت دارد و به طور خاص با حداقل Principle فاصله sonority و برخی از محدودیت های دیگر مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The digital recording is good, although a bit lacking in sonority and colour.
[ترجمه گوگل]ضبط دیجیتال خوب است، اگرچه کمی فاقد صدا و رنگ است
[ترجمه ترگمان]ثبت دیجیتال خوب است، اگر چه کمی از رنگ ها و رنگ ها کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lipatti s performance possesses a clarity of articulation, a depth of sonority and an energy that shine through the crackly recording.
[ترجمه گوگل]اجرای لیپاتی دارای وضوح بیان، عمق صدا و انرژی است که از طریق ضبط ترقه می درخشد
[ترجمه ترگمان]عملکرد Lipatti دارای وضوح بیان، عمق of و انرژی است که از طریق ثبت crackly بدرخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For every writer has his proper style: Cicero his sonority and richness, Sallust his dry and succinct expression_r, Livy his rough grandeur.
[ترجمه گوگل]زیرا هر نویسنده ای سبک مناسب خود را دارد: سیسرو آواز و غنای خود، سالوست بیان خشک و موجز او، لیوی عظمت خشن خود
[ترجمه ترگمان]چون هر نویسنده ای سبک خاص خود را دارد: سیسرون با لحن صدایش و غنا، با سالوستیوس خشک و موجز لیویوس، عظمت خشن او را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are two main phonetic iconicity motivations in demonstratives: sonority hierarchy iconicity motivation and complexity iconicity motivation.
[ترجمه گوگل]دو انگیزه اصلی شمایل آوایی در نمایشگرها وجود دارد: انگیزه نمادگرایی سلسله مراتبی صدا و انگیزه نمادی پیچیدگی
[ترجمه ترگمان]دو انگیزه اصلی برای phonetic انگیزه در demonstratives وجود دارد: سلسله مراتب آکنده از صدا انگیزه و انگیزه iconicity
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The introduction presents arpeggios on the harp against a string tremolo -- an enchanting sonority.
[ترجمه گوگل]مقدمه آرپژهای روی چنگ را در برابر ترمولوی زهی نشان می دهد - صدایی مسحور کننده
[ترجمه ترگمان]این مقدمه arpeggios را بر روی چنگ با رشته ای از tremolo - - و آکنده از رمز و افسون نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nevertheless, I believe that we can advance in the direction that a relationship that is more than accidental links language to sonority.
[ترجمه گوگل]با این وجود، من معتقدم که ما می توانیم به سمتی پیش برویم که رابطه ای بیش از تصادفی، زبان را به صداگذاری پیوند می دهد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، من بر این باور هستم که ما می توانیم به جهت رابطه ای که بیش از یک ارتباط تصادفی با زبانی است، پیشرفت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر صدایی (اسم)
plangency, sonority

پرطنینی (اسم)
sonority

انگلیسی به انگلیسی

• resonance, richness or fullness of tone

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : sonority
صفت ( adjective ) : sonorous
قید ( adverb ) : sonorously
sonority ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: رسایی
تعریف: فرایندی که در آن مسیر عبور جریان هوا در هنگام تولید آواها نسبتاً آزاد است و تارآواها در حال ارتعاش هستند

بپرس