معنی: صوتی، شنودی، سماعی، وابسته بسرعت صوت، در میدان شنواییمعانی دیگر: وابسته به صدا، صدایی، آوایی، (پسوند) آوا، وابسته به سرعت صوت (حدود 1220 کیلومتر در ساعت)
• (1)تعریف: of or related to audible sound or sound waves.
• (2)تعریف: of, related to, or being a speed approaching or equal to that of sound in air, at the same distance above sea level.
جمله های نمونه
1. sonic altimeter
فرازسنج آوایی
2. The new aircraft creates a sonic boom.
[ترجمه گوگل]هواپیمای جدید یک بوم صوتی ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]این هواپیمای جدید یک صدای موسیقی صوتی ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A toy store has marked down the Sonic Hedgehog computer game.
[ترجمه shadow] یک اسباب بازی فروشی بازی سونیک خارپشت را علامت گذاری کرده است
|
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه اسباب بازی، بازی کامپیوتری Sonic Hedgehog را علامت گذاری کرده است [ترجمه ترگمان]یک فروشگاه اسباب بازی، بازی کامپیوتری شکوفه صوتی را مشخص کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We heard the sonic boom of a jet overhead.
[ترجمه گوگل]صدای بوم صوتی یک جت بالای سر را شنیدیم [ترجمه ترگمان]صدای انفجار صوتی یک جت در فضا را شنیدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is usually a sonic boom when an aircraft breaks the sound barrier.
[ترجمه گوگل]معمولاً هنگامی که یک هواپیما دیوار صوتی را می شکند، بوم صوتی رخ می دهد [ترجمه ترگمان]معمولا هنگامی که یک هواپیما مانع صدا را می شکند، یک صدای موسیقی صوتی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The visual and sonic similarities with Unique 3 are more than incidental.
[ترجمه گوگل]شباهت های بصری و صوتی با Unique 3 بیش از حد اتفاقی است [ترجمه ترگمان]شباهت های بصری و صوتی با مدل ۳ منحصر به فرد هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Who could foresee the sonic boom when the needle finally hit the groove on my cheap record changer?
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند بوم صوتی را پیش بینی کند که سرانجام سوزن به شیار تبدیل کننده رکورد ارزان من برخورد کرد؟ [ترجمه ترگمان]کی می تونه انفجار صوتی رو پیش بینی کنه وقتی که عقربه بالاخره به روی changer رکورد من ضربه زد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A loud sonic boom was heard by observers on shore.
[ترجمه گوگل]صدای بلند صدای بلند توسط ناظران در ساحل شنیده شد [ترجمه ترگمان]صدای بلند موسیقی به گوش ناظران در ساحل شنیده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is certainly verified experimentally that the sonic clicks produced are both highly structured and directional.
[ترجمه گوگل]مطمئناً به طور تجربی تأیید شده است که کلیکهای صوتی تولید شده هم ساختار و هم جهت دار هستند [ترجمه ترگمان]قطعا به طور تجربی تایید شده است که سیگنال های صوتی تولید شده به شدت ساختاریافته و جهت دار هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Double-entendre lyrics run amok at this sonic strip club from hell.
[ترجمه گوگل]اشعار دو طرفه در این کلوپ استریپ صوتی از جهنم در حال اجراست [ترجمه ترگمان]اشعار دو - در این کلوپ شبانه از جهنم در حال جنون شدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For sonic strange reason management did not share our insight.
[ترجمه گوگل]به دلیل صوتی عجیب مدیریت بینش ما را به اشتراک نمی گذارد [ترجمه ترگمان]برای مدیریت عقل عجیب ما بینش ما را به اشتراک نگذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Reduced sonic logs have been superimposed at well locations.
[ترجمه گوگل]لاگ های صوتی کاهش یافته در مکان های چاه سوار شده اند [ترجمه ترگمان]قطع کردن log های صوتی در مکان های مناسب نیز مورد توجه قرار گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Besides its high sonic standards, Direct Stream Digital would serve as an all-purpose archival system.
[ترجمه گوگل]علاوه بر استانداردهای بالای صوتی، Direct Stream Digital به عنوان یک سیستم بایگانی همه منظوره عمل می کند [ترجمه ترگمان]علاوه بر استانداردهای صوتی بالا، دیجیتال جریان مستقیم به عنوان یک سیستم تماما از بایگانی به کار می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Valery Gergiev stares unblinkingly into the sonic maelstrom that Tchaikovsky unleashes.
[ترجمه گوگل]والری گرگیف بدون پلک به گرداب صوتی که چایکوفسکی راه انداخته خیره می شود [ترجمه ترگمان]بدون پلک زدن، بدون پلک زدن بدون پلک زدن به امواج صوتی که آزاد می شود خیره می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] صوتی واژه ای برای اشاره به امواج صوتی و سرعت صوت .
انگلیسی به انگلیسی
• of or pertaining to sound; of or pertaining to the speed of sound, produced by or relating to sound waves sonic is used to describe things related to sound; a technical term.
پیشنهاد کاربران
Sonic: سرعت صوت Sonic boom: سرعت مافوق صوت Super sonic: سرعت نور
یه انمیشن خیلی زیبا ( البته چند تا انمیشن!! ) که اکثرا ساخت شرکت سگای کشور های ژاپن و آمریکا هستن. توبخش دیکشنری همین جا تو جست و جوی سونیک خارپشت دو براتون اطلاعات کافی رو گذاشتم!! پیشنهاد میکنم این انمیشن زیبا را ببینید که عاشقش میشید!!😉♥😉♥ لایک یادتون نره ها!!♥🦔♥
صوتی – sonic waves – The new aircraft creates a sonic boom – There is usually a sonic boom when a jet breaks the sound barrier