sonde


(دستگاه سنجش اوضاع جوی در ارتفاعات بالای آسمان) سوند، اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various devices, esp. a radiosonde, sent aloft by rocket or balloon to measure atmospheric conditions.

جمله های نمونه

1. The plant has sonde Depot, the electronic branch, machine plants, electroplating plants, plant parts, electronic sonde Depot six plants.
[ترجمه گوگل]این کارخانه دارای sonde Depot، شاخه الکترونیکی، کارخانه ماشین آلات، گیاهان آبکاری، قطعات گیاهی، الکترونیک sonde Depot شش کارخانه
[ترجمه ترگمان]این کارخانه دارای sonde انبار، شعبه الکترونیکی، کارخانه های machine، کارخانه های electroplating، قطعات گیاهی و شش گیاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Selecting optimum sonde of laterolog is the key to "quick look"interpretation.
[ترجمه گوگل]انتخاب سوند بهینه لاترولوگ کلید تفسیر "نگاه سریع" است
[ترجمه ترگمان]انتخاب بهینه laterolog کلید \"نگاه سریع\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sonde of Array Induction Imaging Tool(AIT)differs from the conventional one, which consists of one transmitter and several receivers.
[ترجمه گوگل]ابزار Array Induction Imaging Tool (AIT) با ابزار معمولی که از یک فرستنده و چندین گیرنده تشکیل شده است متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ابزار تصویربرداری القایی با آرایه القایی (AIT)از یک فرستنده معمولی متفاوت است که شامل یک فرستنده و چند گیرنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Professor has constructed a measuring sonde, based on magnetostriction.
[ترجمه گوگل]پروفسور بر اساس مغناطیس انقباض یک صدای اندازه گیری ساخته است
[ترجمه ترگمان]پروفسور (Professor)یک sonde اندازه گیری شده را براساس magnetostriction ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The theory and method for measuring the sonde errors of horizontal array induction logging tool in half space are discussed, and the correction charts and correction formulae are presented.
[ترجمه گوگل]تئوری و روش اندازه گیری خطاهای سوند ابزار ثبت القایی آرایه افقی در نیم فضا مورد بحث قرار گرفته و نمودارهای تصحیح و فرمول های تصحیح ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]این تئوری و روشی برای اندازه گیری خطاهای sonde ابزار ورود با آرایه افقی در نیمی از فضا مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و نمودار اصلاح و فرمول تصحیح ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An electrode on a laterolog sonde that focuses the current sent by the central current-emitting electrode (A0).
[ترجمه گوگل]یک الکترود روی یک سوند لاترولوگ که جریان ارسال شده توسط الکترود مرکزی ساطع کننده جریان (A0) را متمرکز می کند
[ترجمه ترگمان]یک الکترود در یک sonde laterolog که جریان ارسالی توسط الکترود انتشار جریان مرکزی را مشخص می کند (A۰)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sonde Housings have a special anti-vibration structure, the effective protection of prober, wired and wireless dual-use.
[ترجمه گوگل]مسکن Sonde دارای یک ساختار ضد لرزش ویژه، حفاظت موثر از پروبر، سیمی و بی سیم با استفاده دوگانه است
[ترجمه ترگمان]sonde housings دارای یک ساختار ضد ارتعاش ویژه، حفاظت موثر of، سیم کشی و استفاده دوگانه بی سیم می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The apparatus includes a sonde adapted to be moved through the wellbore, and a plurality of voltage measurement electrodes are disposed on the sonde at spaced apart locations.
[ترجمه گوگل]این دستگاه شامل یک سوند است که برای جابجایی از طریق سوراخ چاه سازگار شده است، و تعداد زیادی الکترود اندازه گیری ولتاژ روی سوند در مکان هایی با فاصله از هم قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]دستگاه شامل یک sonde سازگار با حرکت در چاه، و تعدد الکترودهای اندازه گیری ولتاژ بر روی sonde در فواصل جدا از هم قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A meteorological sounding system, consisting of a miniature robot plane, an aircraft borne digital sonde unit, and a ground based subsystem.
[ترجمه گوگل]یک سیستم صداگذاری هواشناسی، متشکل از یک هواپیمای ربات مینیاتوری، یک واحد سوند دیجیتالی با هواپیما و یک زیر سیستم زمینی
[ترجمه ترگمان]یک سیستم اندازه گیری آب و هوا، متشکل از یک ربات miniature، یک واحد sonde دیجیتال و یک زیرسیستم بر پایه زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The outside steel case of a cartridge or a sonde in a wireline logging tool.
[ترجمه گوگل]محفظه فولادی بیرونی یک کارتریج یا یک سوند در یک ابزار ورود به سیستم سیمی
[ترجمه ترگمان]مورد فولادی خارجی یک کارتریج یا a در یک ابزار logging wireline
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At least one current source electrode is disposed on the sonde.
[ترجمه گوگل]حداقل یک الکترود منبع جریان روی سوند قرار دارد
[ترجمه ترگمان]حداقل یک الکترود منبع جریان روی the نصب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As there are anisotropy in the media surrounding the sonde, the stress coefficients may be fitted with the analytical function of the ellipsoid.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ناهمسانگردی در محیط اطراف سوند وجود دارد، ضرایب تنش ممکن است با تابع تحلیلی بیضی مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]همانطور که ناهمسانگردی در محیط اطراف the وجود دارد، ضرایب فشار ممکن است با تابع تحلیلی این ellipsoid منطبق شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The section of a wireline logging tool that contains the telemetry, the electronics and power supplies for the measurement, as distinct from the sonde that contains the measurement sensors.
[ترجمه گوگل]بخشی از ابزار ثبت خط سیمی که شامل تله متری، لوازم الکترونیکی و منابع تغذیه برای اندازه گیری است، جدا از sonde که حاوی سنسورهای اندازه گیری است
[ترجمه ترگمان]بخشی از ابزار مخصوص قطع درختان که شامل the، تجهیزات الکترونیکی و برق برای اندازه گیری، و متمایز از the است که شامل سنسورهای اندازه گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ships are also equipped with a range of weather forecasting equipments including weather radar, sonde, and weather balloon, meteorological satellite image receiving terminal.
[ترجمه گوگل]این کشتی ها همچنین به تجهیزات پیش بینی آب و هوا از جمله رادار آب و هوا، سوند و بالون هواشناسی، پایانه دریافت تصاویر ماهواره ای هواشناسی مجهز هستند
[ترجمه ترگمان]این کشتی ها همچنین مجهز به مجموعه ای از تجهیزات پیش بینی آب و هوایی از جمله رادار هواشناسی، sonde، و بالن هوایی، هواشناسی دریافت و پایانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A measurement made by a type of electrode device in which the current flow and hence the measurement is focused in a disk that is concentric with and perpendicular to the sonde.
[ترجمه گوگل]اندازه‌گیری که توسط نوعی دستگاه الکترود انجام می‌شود که در آن جریان جریان و در نتیجه اندازه‌گیری در دیسکی متمرکز و عمود بر سوند متمرکز می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک اندازه گیری توسط یک نوع از وسیله الکترود که در آن جریان جریان و در نتیجه اندازه گیری بر روی دیسک متمرکز می شود که با آن عمود و عمود بر صفحه sonde است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] سوند ابزاری که داده های هواشناسی را در هنگام بالا و پایین رفتن درجو، به شکل مناسبی برای دور سنجی ایستگاه زمینی با استفاده از امواج رادیویی ارائه می دهد مانند رادیوسوند . - حساسه، میله مدرج اندازه گیری
[معدن] سوند (چاه پیمایی)
[] میلِ بهمن
[نفت] گمانه
[آب و خاک] اسباب اندازه گیری جو بالا

پیشنهاد کاربران

sonde ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: گُمانه 1
تعریف: ابزاری که برای گُمانه‏زنی به کار می‏رود |||* مصوب فرهنگستان اول

بپرس