1. The noise of the stream had a pleasantly somnolent effect.
[ترجمه گوگل]سر و صدای جریان یک اثر خواب آلود داشت
[ترجمه ترگمان]سرو صدای جریان آب، اثر عمیقی بر زبان آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He lay quiet, somnolent after the day's exertions.
[ترجمه گوگل]او پس از تلاش های روزانه، آرام و خواب آلود دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]بعد از تلاش روز به خواب عمیقی فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The sedative makes people very somnolent.
[ترجمه گوگل]آرام بخش افراد را بسیار خواب آلود می کند
[ترجمه ترگمان]این آرام بخش مردم را خواب آلود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her somnolent black eyes and tenderly pursed pink lips intrude upon the eggshell delicacy of her face with the most delicate affection.
[ترجمه گوگل]چشمهای سیاه خوابآلود و لبهای صورتی محبتآمیز او با لطیفترین محبت به ظرافت پوسته تخممرغ چهرهاش نفوذ میکنند
[ترجمه ترگمان]چشمان سیاه و سیاهش با مهربانی و مهربانی لب هایش را به هم فشرد و لب های صورتی رنگ صورتی رنگش را با بیش ترین محبتی که در چهره او بود ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The port lay somnolent, the shops were shut.
[ترجمه گوگل]بندر خواب آلود بود، مغازه ها بسته بودند
[ترجمه ترگمان]بندر خواب آلود بود، مغازه ها بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Somnolent now within its low grey walls and stumpy towers, it was once rich on salt, and powerful to boot.
[ترجمه گوگل]خوابآلود در میان دیوارهای خاکستری و برجهای کمپیچش، زمانی سرشار از نمک بود و قدرت چکمهگذاری داشت
[ترجمه ترگمان]اکنون در میان دیواره ای کوتاه خاکستری و دیواره ای کوتاه و کوتاه آن، روزگاری بر نمک و and قوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Sometimes the tunes are ethereal and somnolent like Brian Eno after a whole bottle of Actifed.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آهنگ ها مانند برایان اینو پس از یک بطری کامل Actifed، اثیری و خواب آلود هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها آهنگ ها مانند برایان Eno بعد از یک بطری پر از Actifed کرخ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His unquiet personality could not outface the somnolent arrogance of the greatest city in the world.
[ترجمه گوگل]شخصیت آرام او نتوانست بر غرور خواب آلود بزرگترین شهر جهان غلبه کند
[ترجمه ترگمان]شخصیت ناآرام او نمی توانست غرور خواب آلود بزرگ ترین شهر دنیا را به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The noise of the stream have a pleasantly somnolent effect.
[ترجمه گوگل]سر و صدای جریان یک اثر خواب آلود دارد
[ترجمه ترگمان]سرو صدای جریان آب یک حالت خواب آلود somnolent دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The sound had a somnolent effect.
11. It is a dry, somnolent, empty landscape, hard to unlock, hard to invade.
[ترجمه گوگل]این منظره خشک، خواب آلود، خالی است، به سختی می توان قفل آن را باز کرد، به سختی می توان به آن حمله کرد
[ترجمه ترگمان]این یک منظره خشک، خواب آلود و خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The picnic lunch which had been eaten immediately on arrival had rendered some of the elders somnolent.
[ترجمه گوگل]ناهار پیک نیک که بلافاصله پس از ورود خورده شده بود، برخی از بزرگان را خواب آلود کرده بود
[ترجمه ترگمان]ناهار خوری که بلافاصله خورده بود تعدادی از بزرگ ترها را خواب آلود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Like his compatriot Nelson Piquet, Emerson in the cockpit is a somnolent cat.
[ترجمه گوگل]امرسون در کابین خلبان مانند هموطنش نلسون پیکه گربه ای خواب آلود است
[ترجمه ترگمان]مانند هم وطن خود نلسون piquet، امرسون در کابین خلبان یک گربه خواب آلود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Far off, I could hear the wich and a locust's somnolent buzz, otherwise silence.
[ترجمه گوگل]از دور، صدای وزوز خواب آلود ملخ و در غیر این صورت سکوت را می شنیدم
[ترجمه ترگمان]از آن دور، من می توانستم صدای wich و وز وز locust را بشنوم، در غیر این صورت سکوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید