somnolence

/ˈsɒmnələns//ˈsɒmnələns/

معنی: حالت خواب وبیداری، حالت خواب الودی
معانی دیگر: somnolency حالت خواب الودی

جمله های نمونه

1. The corridors are heavy with post-lunch somnolence as I go upstairs to rouse my students from the dormitories.
[ترجمه گوگل]راهروها با خواب‌آلودگی بعد از ناهار سنگین شده‌اند که به طبقه بالا می‌روم تا دانشجویانم را از خوابگاه بیدار کنم
[ترجمه ترگمان]در حالی که من به طبقه بالا می روم تا students را از خوابگاه بیدار کنم، خواب with
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has a history of hypertension, daytime somnolence, and osteoarthritis.
[ترجمه گوگل]او سابقه فشار خون بالا، خواب آلودگی روزانه و آرتروز دارد
[ترجمه ترگمان]او سابقه فشار خون، خواب روزانه، و آرتروز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The most frequent complaints were moderate somnolence (patients) and slight fatigue (4 patients), but no severe toxicity was reported.
[ترجمه گوگل]شایع ترین شکایات، خواب آلودگی متوسط ​​(بیماران) و خستگی خفیف (4 نفر) بود، اما مسمومیت شدید گزارش نشد
[ترجمه ترگمان]بیش ترین شکایات عبارتند از: خواب آلودگی متوسط (بیماران)و خستگی اندک (۴ بیمار)، اما سمیت شدید گزارش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Somnolence was the most common side effect, but the drug was generally well tolerated.
[ترجمه گوگل]خواب آلودگی شایع ترین عارضه جانبی بود، اما دارو به طور کلی به خوبی تحمل می شد
[ترجمه ترگمان]somnolence بیش ترین تاثیر را داشت، اما به طور کلی این دارو به خوبی تحمل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. T he adverse effects of the combination were somnolence and rash.
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی این ترکیب خواب آلودگی و بثورات پوستی بود
[ترجمه ترگمان]آثار نامطلوبی از این ترکیب، somnolence و rash بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Somnolence, polyhidrosis, nausea, dizziness and discomfort in gastric area were observed in some patients.
[ترجمه گوگل]در برخی از بیماران خواب‌آلودگی، پلی‌هیدروزیس، حالت تهوع، سرگیجه و ناراحتی در ناحیه معده مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]somnolence، polyhidrosis، تهوع، سرگیجه و ناراحتی در ناحیه gastric در برخی از بیماران مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A lazy somnolence descended on the crowd.
[ترجمه گوگل]خواب تنبلی بر جمعیت فرود آمد
[ترجمه ترگمان]رخوت رخوت و رخوت، بر جمعیت فرود می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The most common side effect was insomnia, somnolence, and drowsiness, which occurred in 02( 6 percent) patients.
[ترجمه گوگل]شایع ترین عارضه جانبی بی خوابی، خواب آلودگی و خواب آلودگی بود که در 02 نفر (6 درصد) از بیماران مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]رایج ترین اثر جانبی بیخوابی، خواب آلودگی، و خواب آلودگی بود که در ۰۲ (۶ درصد)بیمار رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Editorial: Climate Change, Global Awakening, Ethical Somnolence.
[ترجمه گوگل]سرمقاله: تغییر اقلیم، بیداری جهانی، خواب آلودگی اخلاقی
[ترجمه ترگمان]سرمقاله: تغییر آب و هوا، بیداری جهانی، اصول اخلاقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cause is somnolence dote on shop loss many pets add fund insufficient -!
[ترجمه گوگل]علت خواب آلودگی در از دست دادن فروشگاه است بسیاری از حیوانات خانگی اضافه بودجه کافی نیست -!
[ترجمه ترگمان]وطن خواب آلود است، بسیاری از حیوانات خانگی پول کافی را به پول اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A history of restlessness, irritability, daytime somnolence, and impaired work or social functioning, which can lead to situational stress.
[ترجمه گوگل]سابقه بی قراری، تحریک پذیری، خواب آلودگی در طول روز، و اختلال در کار یا عملکرد اجتماعی، که می تواند منجر به استرس موقعیتی شود
[ترجمه ترگمان]سابقه بی قراری، بی قراری، رخوت روز، و اختلال در کار یا عملکرد اجتماعی که می تواند منجر به استرس موقعیتی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Manifestations of somnolence, stupor, coma, confusion, decorticated syndromes .
[ترجمه گوگل]تظاهرات خواب‌آلودگی، بی‌حالی، کما، گیجی، سندرم‌های دکورتیکه
[ترجمه ترگمان]رخوت و گیجی، گیجی، کما و decorticated
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. ICI was significantly reduced in PBC patients and daytime somnolence was greater in patients where net inhibition exceeded facilitation.
[ترجمه گوگل]ICI در بیماران PBC به طور قابل‌توجهی کاهش یافت و خواب‌آلودگی در طول روز در بیمارانی که مهار خالص از تسهیل بیشتر بود، بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]ici به میزان قابل توجهی در بیماران PBC کاهش یافت و somnolence روز در بیمارانی که در آن بازدارندگی خالص از تسهیلات پیشی گرفت، بزرگ تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Obstructive sleep apnea hypopnea syndrome(OSAHS) is characterized by recurrent episodes of airflow reduction(hypopnea) or cessation(apnea) during sleep or daytime somnolence.
[ترجمه گوگل]سندرم هیپوپنه آپنه انسدادی خواب (OSAHS) با دوره های مکرر کاهش جریان هوا (هیپوپنه) یا قطع (آپنه) در طول خواب یا خواب آلودگی در طول روز مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]سندروم hypopnea sleep (OSAHS)با اپیزودهای تکراری کاهش جریان هوا (hypopnea)یا توقف (apnea)در خواب یا خواب روز مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Of these patients, one experienced transitory extrapyramidal symptoms and fluctuating impairment of consciousness (from somnolence to coma) for 6 months.
[ترجمه گوگل]از این بیماران، یکی علائم گذرا خارج هرمی و اختلال نوسانی هوشیاری (از خواب آلودگی تا کما) را به مدت 6 ماه تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از این بیماران، یکی از علائم اختلالات گذرا و اختلالات نوسانی آگاهی (از somnolence تا کما)۶ ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حالت خواب وبیداری (اسم)
somnolence, somnolency

حالت خواب الودی (اسم)
somnolence, somnolency

انگلیسی به انگلیسی

• sleepiness, drowsiness, desire to sleep

پیشنهاد کاربران

بپرس