somniloquy


حرف زدن در خواب، خواب سخنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: somniloquous (adj.), somniloquist (n.)
• : تعریف: the act or habit of talking in one's sleep.

جمله های نمونه

1. Somniloquy calls balderdash again, be in namelyMorpheusSpeak in or give out some kind of sound, it is clear sentence sometimes, toot Nang of mutter to oneself does not know what to saying sometimes.
[ترجمه گوگل]Somniloquy دوباره بالدرداش را صدا می‌زند، در Morpheus باش در صحبت کردن یا نوعی صدا را بیرون بده، گاهی اوقات جمله واضحی است، خیلی نانگ غر می‌زند که گاهی اوقات نمی‌داند چه بگوید
[ترجمه ترگمان]Somniloquy که بار دیگر فرا خوانده می شود، باید در namelyMorpheusSpeak باشد و یا صدایی از خود بروز دهد، اما برخی اوقات، toot ننگ از زیر لب به خود نمی داند چه بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Are you not afraid grandpa will utter somniloquy ?
[ترجمه گوگل]نمی ترسی پدربزرگ خواب آلود بگوید؟
[ترجمه ترگمان]آیا نمی ترسی که پدربزرگ از ته دل حرف بز نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sleep talking, sometimes called somniloquy, might wake up the person next to you, but it's harmless.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن در خواب، که گاهی اوقات خواب گویی نامیده می شود، ممکن است فرد کنار شما را بیدار کند، اما بی ضرر است
[ترجمه ترگمان]بخواب، بعضی وقت ها به اصطلاح somniloquy، ممکن است شخص کنار تو بیدار شود، اما این بی خطری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Darling[sentence dictionary], don't be angry. They are all somniloquy.
[ترجمه گوگل]عزیزم [فرهنگ جمله]، عصبانی نباش همه آنها خواب آلود هستند
[ترجمه ترگمان]عزیز (فرهنگ لغت مجازات)، عصبانی نشوید این ها همه somniloquy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Somniloquy no effect, but the mood swings can cause poor sleep, affecting their daily lives.
[ترجمه گوگل]خواب گویی هیچ تاثیری ندارد، اما نوسانات خلقی می تواند باعث خواب ضعیف شود و بر زندگی روزمره آنها تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]هیچ تاثیری ندارد، اما نوسانات روحی می تواند باعث خواب ضعیف شود و زندگی روزمره آن ها را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All everythings, all just that somniloquy . . . . . .
[ترجمه گوگل]همه چیز، همه فقط آن خواب گویی
[ترجمه ترگمان]همه چیز، همه چیز، فقط اون somniloquy somniloquy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Somniloquy also weighs balderdash.
[ترجمه گوگل]Somniloquy نیز وزن balderdash
[ترجمه ترگمان]Somniloquy هم چنین به نظر می رسد که مزخرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finally, I shall admit that I, the ancient Chinese literati mostly down, and the withdrawal of the literati, I also need their own is a scholar, I think I am now in somniloquy, in fact, I'm awake.
[ترجمه گوگل]در نهایت، من باید اعتراف کنم که من، سوادآموزان چینی باستان عمدتاً پایین، و عقب نشینی باسوادان، من نیز به یک محقق نیاز دارم، فکر می کنم اکنون در خواب گویی هستم، در واقع، من بیدار هستم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، من تصدیق می کنم که من، literati چینی قدیمی، و عقب نشینی of، من نیز به خود آن ها نیاز دارم، در واقع، در حقیقت، من در somniloquy، در واقع، من بیدار هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What worse, I often wake up at night and dream constantly with somniloquy .
[ترجمه گوگل]بدتر از آن، من اغلب شب ها از خواب بیدار می شوم و مدام با خواب آلودی خواب می بینم
[ترجمه ترگمان]از این بدتر، اغلب شب ها بیدار می شوم و پیوسته با somniloquy رویا می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Does somebody sleep in the evening every day what circumstance is somniloquy?
[ترجمه گوگل]آیا کسی هر روز غروب می خوابد خواب گویی در چه شرایطی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا کسی هر روز عصر خواب می بیند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hope toward the diffused deep place of the life, ream person the somniloquy of the heart palpitates is long along with the big of the the breeze goes far.
[ترجمه گوگل]امید به سوی ژرفای پراکنده ی زندگی، آدم ریم خواب تپش قلب طولانی است همراه با نسیم بزرگ که دور می رود
[ترجمه ترگمان]امید به مکان عمیق و گسترش یافته حیات وحش، ream نفر قلب the به همراه مقدار زیادی باد حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of talking while asleep

پیشنهاد کاربران

بپرس