somewhat

/ˈsəˈmwət//ˈsʌmwɒt/

معنی: تاحدی، قدری
معانی دیگر: تا اندازه ای، به مقداری، کمی، مختصری، نسبتا، مقدار نامعلومی

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in some measure, degree, or proportion; rather.
مشابه: a trifle, kind of

- The movie was good, but I was somewhat disappointed after hearing so many rave reviews.
[ترجمه گوگل] فیلم خوب بود، اما من بعد از شنیدن نقدهای بسیار عالی تا حدودی ناامید شدم
[ترجمه ترگمان] فیلم خوب بود، اما بعد از شنیدن این همه بررسی های جنجالی، کمی ناامید شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The exam was somewhat more difficult than I expected, but I think I did all right.
[ترجمه گوگل] امتحان تا حدودی سخت‌تر از انتظارم بود، اما فکر می‌کنم همه چیز را درست انجام دادم
[ترجمه ترگمان] امتحان تا حدی سخت تر از آن چیزی بود که انتظار داشتم، اما فکر می کنم همه چیز درست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a person somewhat inclined to fat
آدمی که تا اندازه ای متمایل به چاقی بود

2. his travels somewhat liberalized him politically
سفرهای او تا اندازه ای او را از نظر سیاسی گسترده اندیش کرد.

3. i was somewhat surprised
کمی تعجب کردم.

4. it is somewhat late
تا اندازه ای دیر شده است.

5. censorship has lightened somewhat
از شدت سانسور تا اندازه ای کاسته شده است.

6. his logic seemed somewhat hazy to me
به نظر من منطق او تا اندازه ای مبهم بود.

7. a salary raise may somewhat cushion the impact of price increases
افزایش حقوق ها ممکن است تا اندازه ای از تاثیر (سو) بالا رفتن قیمت ها بکاهد.

8. their action was not offensive to him but proved somewhat disobliging
عمل آنان درنظرش زننده نبود ولی تا اندازه ای باعث ناراحتی او شد.

9. we are sorry to tell that your son is somewhat backward
متاسفانه باید بگوییم پسرتان قدری عقب افتاده است.

10. I was somewhat surprised to see him.
[ترجمه گوگل]با دیدن او تا حدودی تعجب کردم
[ترجمه ترگمان]از دیدن او کمی تعجب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's a musical instrument made of brass, somewhat like a cornet and with a similar compass.
[ترجمه گوگل]این یک ساز موسیقی است که از برنج ساخته شده است، تا حدودی شبیه یک کرنت و با قطب نمای مشابه
[ترجمه ترگمان]این یک وسیله موسیقی است که از مس ساخته شده است، تا حدی شبیه پرچ مدار و با قطب نمای مشابهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That carpet is somewhat off colour.
[ترجمه گوگل]آن فرش تا حدودی بی رنگ است
[ترجمه ترگمان]این فرش مقداری رنگ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Margaret found his excuse somewhat implausible.
[ترجمه گوگل]مارگارت بهانه او را تا حدودی غیرقابل قبول یافت
[ترجمه ترگمان]مارگارت excuse را تا حدودی implausible و implausible پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His reply to my question was somewhat ambiguous.
[ترجمه گوگل]پاسخ او به سوال من تا حدودی مبهم بود
[ترجمه ترگمان]جواب او به سوال من تا حدی مبهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We drove through a somewhat moth-eaten deer park.
[ترجمه گوگل]ما از طریق یک پارک آهو تقریباً پروانه خورده رانندگی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از بین یه پارک گوزن بزرگ گوزن رد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The two office buildings are somewhat alike in appearance.
[ترجمه گوگل]این دو ساختمان اداری از نظر ظاهری تا حدودی شبیه هم هستند
[ترجمه ترگمان]دو ساختمان اداری در ظاهر تا حدی شبیه هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The price is somewhat higher than I expected.
[ترجمه گوگل]قیمت کمی بالاتر از حد انتظار من است
[ترجمه ترگمان]قیمت آن کمی بالاتر از آن چیزی است که انتظار داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We are both somewhat ambivalent about having a child.
[ترجمه گوگل]هر دوی ما تا حدودی در مورد داشتن فرزند دچار ابهام هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هر دو نسبت به داشتن یک کودک دودل و مردد هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاحدی (قید)
nearly, some, pretty, partly, kind of, somewhat

قدری (قید)
some, little, something, slightly, somewhat

انگلیسی به انگلیسی

• slightly; to a certain extent; quite
somewhat means to a fairly large, but not great, extent or degree; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تا حدی / مقداری
کمی / نسبتا
اندکی / به نوعی
مثال؛
“The movie was somewhat disappointing, but it had a few redeeming qualities. ”
When describing someone’s appearance, one might say, “She’s somewhat tall for her age. ”
A person discussing their level of expertise might say, “I’m somewhat familiar with that subject, but I wouldn’t consider myself an expert. ”
...
[مشاهده متن کامل]

تا حدی / کمی
مثال: The problem is somewhat complex.
مسأله تا حدی پیچیده است.
Slightly
کمی
to a limited extent
به نوعی، در نوع خودش
somewhat ( adv ) = slightly ( adv )
معانی دیگر: مقداری، قدری، کمی، اندکی
examples:
1 - She's somewhat more confident than she used to be.
او تا حدی بیشتر از قبل اعتماد به نفس دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - We were somewhat tired after our long walk.
بعد از پیاده روی طولانی تا حدودی خسته شده بودیم.
3 - buying food at a convenience store can be somewhat expensive.
خرید غذا در یک فروشگاه شبانه روزی می تواند مقداری گران باشد.
4 - The resort has changed somewhat over the last few years.
این پناهگاه در چند سال گذشته تا حدودی تغییر کرده است.
5 - Washington, D. C. , is somewhat smaller than Baltimore.
واشنگتن دی سی نسبتاً کوچکتر از بالتیمور است.
6 - I was somewhat disappointed.
تا حدودی ناامید شدم.
7 - Dinner was somewhat delayed on account of David's rather late arrival.
شام به دلیل دیر رسیدن دیوید اندکی به تأخیر افتاد.
8 - He looked somewhat shamefaced when he realized his mistake.
وقتی متوجه اشتباه خود شد کمی شرمگین به نظر می رسید.
نکته مهم :{ somewhat معمولاً در عبارات یا جملات منفی استفاده نمی شود. }

somewhat ( adv ) = partially ( adv )
به معناهای : تا حدی، تقریباً، نسبتاً، تا حدودی، تا اندازه ای
Fairly = Somewhat
1 ) The chancellor may try to soften the blow somewhat with a cut in interest rates
2 ) He has remained somewhat aloof from the business of politics
قدری، کمی
Synonym: slight
Definition: a little
به نقل از هزاره:
تا حدودی
نسبتاً
تا اندازه ای
تا حدی
To a certain extent,
تا اندازه ای
( قید ) قدری، تا حدی، to some degree
به مقداری _به اندازه ای
تا حدودی، اندکی، به نوعی
تا اندازه ای
قید:
to a moderate extent or by a moderate amount; rather. به میزان متوسط یا با مقدار متوسط؛ نسبتا.
"matters have improved somewhat since then""از آن زمان تا کنون مسائل تا حدودی بهبود یافته است"
...
[مشاهده متن کامل]

synonyms: a little, a bit, a little bit, to a limited extent/degree, to a certain degree, to some extent, to some degree, ( up ) to a point, in some measure, rather, quite, within limits; informalsome; informalkind of, sort of, ish
"matters have improved somewhat since then"
slightly, relatively, comparatively, moderately, fairly, marginally, a shade, rather, quite, within limits
"a somewhat thicker book"
antonyms: massively, hugely

تاحدودی، تااندازه ای
His behavior has been some what unreasonable
adv. to some extent or degree; rather; a bit
pron. something
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس