something to do

انگلیسی به انگلیسی

• an activity to perform, something with which to occupy oneself

پیشنهاد کاربران

Sth connected or regarded or involved with
مربوط بودن/شدن
I wonder if something to do with the tower itself is broken
نمی دونم که آیا چیزی که به خود برج مربوطه شکسته
I'm not sure what he does exactly - it's something to
...
[مشاهده متن کامل]

do with finance
مطمئن نیستم چی کار می کنه دقیقاً - این مربوطه به امور مالی میشه.
It might have something to do with the way it s made
ممکنه ربطی به نحوه ساختش داشته باشه.

La t's bug something to do together
ربط داشتن با
مربوط میشه به. . .
something connected or involved with

بپرس