someday

/ˈsəmˌde//ˈsʌmdeɪ/

معنی: روزی، یکروز
معانی دیگر: یک روزی، یک روز (در آینده)

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: at some time in the future.

جمله های نمونه

1. someday he too will retire
روزی او هم بازنشسته خواهد شد.

2. i'll do it someday
روزی این کار را خواهم کرد.

3. he shuddered to think that someday they too will have an atomic bomb
فکر اینکه آنها هم روزی بمب اتمی خواهند داشت لرزه بر اندامش افکند.

4. we could not conceive that someday we would need him
ما نمی توانستیم باور کنیم که روزی به او نیازمند خواهیم شد.

5. he was cherishing the thought that someday he would find his lost child
او این خیال را در سر می پروراند که روزی فرزند گمشده ی خود را خواهد یافت.

6. the mountain heaven to which i hope to retire someday
بهشت کوهستانی که امیدوارم روزی در آن بازنشسته شوم.

7. I'd like to visit Japan someday.
[ترجمه فاطمه] دوست دارم روزی به ژاپن بروم
|
[ترجمه گوگل]من دوست دارم روزی به ژاپن سفر کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم یه روزی ژاپن رو ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When tomorrow turns in today, yesterday, and someday that no moreimportant in your memory, we suddenly realize that we r pushed forwardby time. This is not a train in still in which you may feel forwardwhen another train goes by. It is the truth that we've all grown up. And we become different.
[ترجمه گوگل]وقتی فردا به امروز، دیروز و روزی تبدیل می شود که دیگر در حافظه شما مهم نیست، ناگهان متوجه می شویم که با زمان به جلو رانده شده ایم این قطاری نیست که وقتی قطار دیگری رد می‌شود، در آن احساس رو به جلو داشته باشید این حقیقت این است که همه ما بزرگ شده ایم و ما متفاوت می شویم
[ترجمه ترگمان]فردا، فردا، و روزی که هیچ moreimportant در حافظه شما وجود ندارد، ناگهان متوجه می شویم که زمان forwardby را هل می دهیم این قطاری نیست که در آن ممکن است احساس کنید قطار دیگری از راه می رسد این حقیقتی است که همه ما رشد کرده ایم و ما متفاوت می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Someday I'd like to travel abroad .
[ترجمه گوگل]روزی دوست دارم به خارج از کشور سفر کنم
[ترجمه ترگمان]یه روزی دوست دارم که به خارج سفر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dear Daddy, I may find a prince someday, but you will always be my king.
[ترجمه پانا] پدر عزیزم من شاید روزی یک شاهزاده پیدا کنم اما شما همیشه پادشاه دلم خواهی بود
|
[ترجمه گوگل]بابای عزیز، ممکن است روزی یک شاهزاده پیدا کنم، اما تو همیشه پادشاه من خواهی بود
[ترجمه ترگمان]پدر عزیز، شاید روزی یک شاهزاده پیدا کنم، اما تو همیشه شاه من خواهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Someday you will understand, were the first to love yourself.
[ترجمه گوگل]یه روزی میفهمی اولین کسی بودی که خودتو دوست داشتی
[ترجمه ترگمان]یک روزی خواهی فهمید که اولین کسی هستی که خودت را دوست داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Be patient and tough; someday this pain will be useful to you. Ovid
[ترجمه گوگل]صبور و سرسخت باشید؛ روزی این درد برای شما مفید خواهد بود اوید
[ترجمه ترگمان]صبور و سخت باشید؛ روزی این درد برای شما مفید خواهد بود اووید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here's hoping, that, someday in the not too distant future, the misfortunes of Fantine will only be found in stories and never more in real life.
[ترجمه گوگل]این امید است که روزی در آینده ای نه چندان دور، بدبختی های فانتین را فقط در داستان ها پیدا کنیم و هرگز بیشتر در زندگی واقعی پیدا نشوند
[ترجمه ترگمان]به این امید که روزی در آینده ای دور از دور، بدبختی فانتین فقط در داستان ها و زندگی واقعی پیدا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I solemnly vowed that someday I would return to live in Europe.
[ترجمه گوگل]من رسماً قول دادم که روزی برای زندگی در اروپا برگردم
[ترجمه ترگمان]سوگند یاد کردم که روزی در اروپا زندگی خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I dreamed to "weather along" someday,as sailors say,when I was a child.
[ترجمه گوگل]به قول ملوانان، زمانی که کودک بودم، خواب دیدم که روزی "آب و هوا" کنم
[ترجمه ترگمان]همانطور که ملوانان می گویند، زمانی که بچه بودم، آرزو داشتم که \"آب و هوا\" را به همراه داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Someday soon you're going to have to make a decision.
[ترجمه گوگل]یک روز به زودی باید تصمیمی بگیرید
[ترجمه ترگمان]یک روز به این زودی تصمیم می گیری که تصمیمی بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Someday we'll be together.
[ترجمه گوگل]یه روزی با هم میشیم
[ترجمه ترگمان]یه روزی با هم خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Some day I'll be a pilot.
[ترجمه گوگل]یه روز خلبان میشم
[ترجمه ترگمان]یک روز من خلبان خواهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I hope we meet again some day.
[ترجمه گوگل]امیدوارم روزی دوباره همدیگر را ببینیم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم روزی دوباره همدیگه رو ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Some day I'll pay you back for this!
[ترجمه گوگل]یه روزی بابت این پول بهت پس میدم!
[ترجمه ترگمان]یک روزی تو را برای این کار به تو خواهم داد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Some day I'll come back and marry her.
[ترجمه گوگل]یه روز برمیگردم و باهاش ​​ازدواج میکنم
[ترجمه ترگمان]یک روز بر می گردم و با او ازدواج می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. They are resolved to pay her out some day.
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند روزی به او پول بدهند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته اند روزی به او پول بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. I never realized that some day I should be living in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]من هرگز متوجه نشدم که روزی باید در هنگ کنگ زندگی کنم
[ترجمه ترگمان]من تا به حال متوجه نشده بودم که روزی در هنگ کنگ زندگی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. His pride will undo him some day.
[ترجمه گوگل]غرورش روزی او را از بین خواهد برد
[ترجمه ترگمان]غرور او روزی او را از بین خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. I trust to seeing him again some day.
[ترجمه گوگل]من اعتماد دارم که روزی دوباره او را ببینم
[ترجمه ترگمان] امیدوارم یه روزی دوباره ببینمش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. I hope some day you will find the woman who will make you happy.
[ترجمه گوگل]امیدوارم روزی زنی را پیدا کنی که تو را خوشحال کند
[ترجمه ترگمان]امیدوارم روزی این زن را پیدا کنی که تو را خوشبخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Thanks very much. I'll return the favour some day.
[ترجمه گوگل]خیلی ممنون روزی لطفت را بر می گردم
[ترجمه ترگمان] خیلی ممنون روزی لطفی به من خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Some day he will be a king.
[ترجمه گوگل]روزی او پادشاه می شود
[ترجمه ترگمان]یک روز پادشاه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Some day we might get him to see sense.
[ترجمه گوگل]یک روز ممکن است او را وادار کنیم که حس کند
[ترجمه ترگمان]یه روزی ممکنه اون رو با عقل جور در بیاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. He hoped some day some one would play it - if it was worth playing.
[ترجمه گوگل]او امیدوار بود روزی کسی آن را بازی کند - اگر ارزش بازی کردن را داشت
[ترجمه ترگمان]امیدوار بود روزی کسی با آن بازی کند - اگر ارزش بازی کردن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روزی (قید)
someday

یک روز (قید)
someday

انگلیسی به انگلیسی

• one day, at some unspecified or unknown time in the future
some time, one day, in the future
some day or someday means at an unspecified date in the future.

پیشنهاد کاربران

بپرس