1. The casual lawyer is telling his story somberly seemingly unaware of any of the hubbub around us.
[ترجمه گوگل]وکیل معمولی داستان خود را به طرز غم انگیزی تعریف می کند که ظاهراً از هیاهوی اطراف ما بی خبر است
[ترجمه ترگمان]وکیل عادی داستان خود را با اندوه تعریف می کند که ظاهرا از هیاهو و هیاهوی دور و بر ما بی خبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وکیل عادی داستان خود را با اندوه تعریف می کند که ظاهرا از هیاهو و هیاهوی دور و بر ما بی خبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An armed honor guard of two soldiers stares somberly ahead.
[ترجمه گوگل]یک گارد افتخاری مسلح متشکل از دو سرباز با تاسف به جلو خیره شده است
[ترجمه ترگمان]یک محافظ مسلح مسلح به دو سرباز با اندوه به جلو خیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک محافظ مسلح مسلح به دو سرباز با اندوه به جلو خیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It is a warning that should be taken somberly.
[ترجمه گوگل]این هشداری است که باید با تاسف انگاشت
[ترجمه ترگمان]این هشداری است که باید با اندوه گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این هشداری است که باید با اندوه گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. US presidential race hopeful Hillary Rodham Clinton walked somberly into a press conference Tuesday and stood before microphones. Reporters tensed, sensing something big might be afoot.
[ترجمه گوگل]هیلاری رادهام کلینتون، نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، سهشنبه غمانگیز وارد یک کنفرانس مطبوعاتی شد و جلوی میکروفونها ایستاد خبرنگاران نگران بودند و احساس کردند که ممکن است چیزی بزرگ در راه باشد
[ترجمه ترگمان]مسابقه ریاست جمهوری آمریکا، هیلاری Rodham کلینتون، روز سه شنبه با اندوه به یک کنفرانس مطبوعاتی رفت و در برابر میکروفن های ایستاد گزارشگران با حالتی عصبی، احساس کردند که چیزی بزرگ در حال وقوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسابقه ریاست جمهوری آمریکا، هیلاری Rodham کلینتون، روز سه شنبه با اندوه به یک کنفرانس مطبوعاتی رفت و در برابر میکروفن های ایستاد گزارشگران با حالتی عصبی، احساس کردند که چیزی بزرگ در حال وقوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mary's eyes were on me strangely, somberly.
[ترجمه گوگل]چشمان مریم به طرز عجیب و غم انگیزی به من دوخته شده بود
[ترجمه ترگمان]چشمان مری به طرز عجیبی به من دوخته شده بود، با اندوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمان مری به طرز عجیبی به من دوخته شده بود، با اندوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He stated forthrightly and somberly: "Tonight we have lost trace of an Air France airplane with 228 people on board, passengers and crew.
[ترجمه گوگل]وی صریح و غم انگیز اظهار داشت: امشب اثری از هواپیمای ایرفرانس با ۲۲۸ سرنشین، مسافر و خدمه گم شدیم
[ترجمه ترگمان]وی با اندوه و اندوه اظهار داشت: \" امشب اثر یک هواپیمای Air France را با ۲۲۸ مسافر سوار بر هواپیما، مسافر و خدمه از دست داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وی با اندوه و اندوه اظهار داشت: \" امشب اثر یک هواپیمای Air France را با ۲۲۸ مسافر سوار بر هواپیما، مسافر و خدمه از دست داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "I see," the young man replied, somberly observing his daughter's pointed thrashing.
[ترجمه گوگل]مرد جوان در حالی که با غم و اندوه به کوبیدن نوک تیز دخترش نگاه می کرد، پاسخ داد: «می دانم
[ترجمه ترگمان]مرد جوان در حالی که دست او را گرفته بود، با اندوه جواب داد: می فهمم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرد جوان در حالی که دست او را گرفته بود، با اندوه جواب داد: می فهمم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He stared at her somberly as she approached him.
[ترجمه گوگل]در حالی که به او نزدیک می شد با ناراحتی به او خیره شد
[ترجمه ترگمان]همچنان که به او نزدیک می شد، با اندوه به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنان که به او نزدیک می شد، با اندوه به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. US presidential race hopeful Hillary Rodham Clinton walked somberly into a press conference Tuesday and stood before microphones.
[ترجمه گوگل]هیلاری رادهام کلینتون، نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، سهشنبه غمانگیز وارد یک کنفرانس مطبوعاتی شد و جلوی میکروفونها ایستاد
[ترجمه ترگمان]مسابقه ریاست جمهوری آمریکا، هیلاری Rodham کلینتون، روز سه شنبه با اندوه به یک کنفرانس مطبوعاتی رفت و در برابر میکروفن های ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسابقه ریاست جمهوری آمریکا، هیلاری Rodham کلینتون، روز سه شنبه با اندوه به یک کنفرانس مطبوعاتی رفت و در برابر میکروفن های ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As Zidane walked off the field somberly, I didn't know whether he was just wiping his sweat, even though I believe he was crying.
[ترجمه گوگل]وقتی زیدان غمگینانه از زمین خارج می شد، نمی دانستم که آیا او فقط عرق خود را پاک می کند، حتی اگر فکر می کنم گریه می کند
[ترجمه ترگمان]همان طور که Zidane با اندوه از زمین خارج می شد، نمی دانستم که او فقط عرق خود را پاک می کند، با وجود اینکه فکر می کنم دارد گریه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که Zidane با اندوه از زمین خارج می شد، نمی دانستم که او فقط عرق خود را پاک می کند، با وجود اینکه فکر می کنم دارد گریه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "I've been able to do so many things, " Odom said, somberly and softly shaking his head. "So many things.
[ترجمه گوگل]اودوم در حالی که به آرامی و ناراحتی سرش را تکان می داد گفت: "من توانسته ام کارهای زیادی انجام دهم " "خیلی چیزها
[ترجمه ترگمان]او با اندوه سرش را تکان داد و گفت: \" من توانسته ام بسیاری از چیزها را انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با اندوه سرش را تکان داد و گفت: \" من توانسته ام بسیاری از چیزها را انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I do wonder why Mr. Langhorn came here tonight, " she added somberly, glancing across the room toward him and frowning. "
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که چرا آقای لنگهورن امشب به اینجا آمد، "او با تاسف اضافه کرد، نگاهی به اتاق به سمت او انداخت و اخم کرد "
[ترجمه ترگمان]وی با اندوه اضافه کرد: \" من تعجب می کنم که چرا آقای Langhorn امشب به اینجا آمد \" و نگاهی به اطراف انداخت و اخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وی با اندوه اضافه کرد: \" من تعجب می کنم که چرا آقای Langhorn امشب به اینجا آمد \" و نگاهی به اطراف انداخت و اخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید