1. Somatization, eating, and sleeping problems and falls are common.
[ترجمه گوگل]مشکلات جسمانی، خوردن و خوابیدن و زمین خوردن شایع هستند
[ترجمه ترگمان]خوردن، خوردن، و مشکلات خواب و افتادن امری عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوردن، خوردن، و مشکلات خواب و افتادن امری عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Result The somatization symptoms of these patients are significantly higher than normal but the inter-personal sensitivity, hostility and paranoid factors are significantly lower than normal.
[ترجمه گوگل]نتیجه: علائم جسمانی سازی این بیماران به طور قابل توجهی بالاتر از حد طبیعی است، اما حساسیت بین فردی، خصومت و عوامل پارانوئید به طور قابل توجهی کمتر از حد طبیعی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه علائم somatization این بیماران به طور قابل توجهی بیشتر از حالت عادی است، اما حساسیت بین فردی، خصومت و عوامل پارانوئید به طور قابل توجهی کم تر از وضعیت عادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه علائم somatization این بیماران به طور قابل توجهی بیشتر از حالت عادی است، اما حساسیت بین فردی، خصومت و عوامل پارانوئید به طور قابل توجهی کم تر از وضعیت عادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hypochondriasis, somatization, coping mechanism and brain - gut axis perhaps play important roles in the development of FC.
[ترجمه گوگل]هیپوکندریازیس، جسمی سازی، مکانیسم مقابله و محور مغز - روده شاید نقش مهمی در ایجاد FC داشته باشند
[ترجمه ترگمان]Hypochondriasis، somatization، مکانیزم مقابله و محور شکم احتمالا نقش های مهمی در توسعه سپاه مرزی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Hypochondriasis، somatization، مکانیزم مقابله و محور شکم احتمالا نقش های مهمی در توسعه سپاه مرزی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Culture level of pregnant woman with somatization symptom and anxiety, etc.
[ترجمه گوگل]سطح فرهنگ زن باردار با علائم جسمانی شدن و اضطراب و غیره
[ترجمه ترگمان]سطح فرهنگی زنان باردار با علائم somatization و اضطراب و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سطح فرهنگی زنان باردار با علائم somatization و اضطراب و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. C. Mental-health issues. Somatization disorder, drug seeking behavior and narcotic dependency, physical and sexual abuse, and depression are commonly diagnosed in women with CPP.
[ترجمه گوگل]ج- مسائل بهداشت روانی اختلال جسمانی سازی، رفتار جستجوی مواد مخدر و وابستگی به مواد مخدر، سوء استفاده فیزیکی و جنسی و افسردگی معمولاً در زنان مبتلا به CPP تشخیص داده می شود
[ترجمه ترگمان]C موضوعات سلامت روانی اختلال Somatization، رفتار جستجوی دارو و وابستگی به مواد مخدر، آزار جسمی و جنسی، و افسردگی عموما در زنان با CPP تشخیص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]C موضوعات سلامت روانی اختلال Somatization، رفتار جستجوی دارو و وابستگی به مواد مخدر، آزار جسمی و جنسی، و افسردگی عموما در زنان با CPP تشخیص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Results:Factor analysis, diabetic patients in the somatization, interpersonal sensitivity, depression, anxiety, terror and other factors were significantly higher than the norm(P0. 0.
[ترجمه گوگل]یافتهها: تحلیل عاملی، بیماران دیابتی در جسمسازی، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، وحشت و سایر عوامل بهطور معنیداری بالاتر از حد نرمال بود (0/0 P
[ترجمه ترگمان]نتایج: آنالیز فاکتور، بیماران دیابتی در the، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، وحشت و عوامل دیگر به طور قابل توجهی بالاتر از هنجار (p۰ بودند ۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج: آنالیز فاکتور، بیماران دیابتی در the، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، وحشت و عوامل دیگر به طور قابل توجهی بالاتر از هنجار (p۰ بودند ۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Objective:To find out whether somatization disorder is equal to masked depression.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اینکه آیا اختلال جسمانی سازی برابر با افسردگی پنهان است یا خیر
[ترجمه ترگمان]هدف: فهمیدن این که آیا اختلال somatization برابر با افسردگی است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: فهمیدن این که آیا اختلال somatization برابر با افسردگی است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Results The mean scores of somatization, interpersonal sensitivity and depression were all lower in enrollee than those in norms of Chinese youth.
[ترجمه گوگل]ResultsThe میانگین نمرات جسمانی سازی، حساسیت بین فردی و افسردگی همه در ثبت نام کمتر از آن در هنجارهای جوانان چینی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج نمرات میانگین of، حساسیت بین فردی و افسردگی در مقایسه با معیارهای جوانان چینی، بسیار پایین تر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج نمرات میانگین of، حساسیت بین فردی و افسردگی در مقایسه با معیارهای جوانان چینی، بسیار پایین تر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. After treatment, the scores of somatization, depression, anxiety and phobic anxiety were statistically reduced. Patient- reported improvement efficacy was 8 38% .
[ترجمه گوگل]پس از درمان، نمرات جسمانی سازی، افسردگی، اضطراب و اضطراب فوبیک به طور آماری کاهش یافت اثربخشی بهبود گزارش شده توسط بیمار 8 38 درصد بود
[ترجمه ترگمان]پس از درمان افسردگی، افسردگی، اضطراب و اضطراب و اضطراب از لحاظ آماری کاهش یافت کارآیی بهبود گزارش شده بیمار ۸ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از درمان افسردگی، افسردگی، اضطراب و اضطراب و اضطراب از لحاظ آماری کاهش یافت کارآیی بهبود گزارش شده بیمار ۸ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The results show that the scores of somatization, obligation, human relation, sensitization, hostility, dreadness, crankiness and psychopathy were high.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که نمرات جسمانی شدن، تعهد، رابطه انسانی، حساسیت، خصومت، ترس، بداخلاقی و روان پریشی بالا بود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که نمرات somatization، تعهد، رابطه انسانی، sensitization، خصومت، dreadness، crankiness و psychopathy بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که نمرات somatization، تعهد، رابطه انسانی، sensitization، خصومت، dreadness، crankiness و psychopathy بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There were negative correlation between somatization symptoms, interpersonal relationship sensitiveness, depress and social support.
[ترجمه گوگل]بین علائم جسمانی شدن، حساسیت روابط بین فردی، افسردگی و حمایت اجتماعی همبستگی منفی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]همبستگی منفی بین علایم somatization، حساسیت روابط بین فردی، افسرده کردن و حمایت اجتماعی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همبستگی منفی بین علایم somatization، حساسیت روابط بین فردی، افسرده کردن و حمایت اجتماعی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Results:SCL-90 estimation showed that the patients scored much higher at week 0 regarding the changes in somatization, depression and anxiety as compared with the national norms on an average.
[ترجمه گوگل]یافتهها: برآورد SCL-90 نشان داد که بیماران در هفته صفر از نظر تغییرات جسمانی شدن، افسردگی و اضطراب در مقایسه با هنجارهای ملی نمره بسیار بالاتری کسب کردند
[ترجمه ترگمان]نتایج: تخمین SCL - ۹۰ نشان داد که بیماران در هفته ۰ در مورد تغییرات در somatization، افسردگی و اضطراب در مقایسه با هنجارهای ملی به طور متوسط بیش ترین امتیاز را کسب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج: تخمین SCL - ۹۰ نشان داد که بیماران در هفته ۰ در مورد تغییرات در somatization، افسردگی و اضطراب در مقایسه با هنجارهای ملی به طور متوسط بیش ترین امتیاز را کسب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. SCL-90 consisted of 90 items, summarizing as 9 factors: somatization, obsession, sensitivity of interpersonal relationship, depression, anxiety, hostility, fear, crankiness and psychotic diseases.
[ترجمه گوگل]SCL-90 شامل 90 گویه بود که به 9 عامل خلاصه میشد: جسمیسازی، وسواس، حساسیت روابط بین فردی، افسردگی، اضطراب، خصومت، ترس، بدخلقی و بیماریهای روانپریشی
[ترجمه ترگمان]SCL - ۹۰ شامل ۹۰ مورد، خلاصه کردن به صورت ۹ عامل: somatization، وسواس، حساسیت رابطه بین فردی، افسردگی، اضطراب، خصومت، ترس، crankiness و بیماری های روانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]SCL - ۹۰ شامل ۹۰ مورد، خلاصه کردن به صورت ۹ عامل: somatization، وسواس، حساسیت رابطه بین فردی، افسردگی، اضطراب، خصومت، ترس، crankiness و بیماری های روانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The main problems included neurasthenia, depression, anxiety, neurotic personality, coercive syndrome, fear syndrome, psychic syndrome, somatization.
[ترجمه گوگل]مشکلات اصلی شامل نوراستنی، افسردگی، اضطراب، شخصیت روان رنجور، سندرم اجباری، سندرم ترس، سندرم روانی، جسمانی شدن بود
[ترجمه ترگمان]مشکلات اصلی عبارتند از ضعف اعصاب، افسردگی، اضطراب، شخصیت عصبی، سندروم coercive، سندروم fear، سندروم psychic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشکلات اصلی عبارتند از ضعف اعصاب، افسردگی، اضطراب، شخصیت عصبی، سندروم coercive، سندروم fear، سندروم psychic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید