solver

/ˈsɑːlvər//ˈsɒlvə/

معنی: حل کننده
معانی دیگر: حل کننده

جمله های نمونه

1. This is implemented by allowing the solver to specify priorities.
[ترجمه گوگل]این با اجازه دادن به حل کننده برای تعیین اولویت ها اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]این کار با اجازه دادن به حل کننده برای تعیین اولویت ها اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The problem solver pushes into the unknown intermediate region, alternatively employing constructive and destructive processes.
[ترجمه گوگل]حل‌کننده مشکل به منطقه میانی ناشناخته فشار می‌آورد و به طور متناوب از فرآیندهای سازنده و مخرب استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]حل کننده مشکل به سمت منطقه میانی ناشناخته می رود و فرآیندهای سازنده و مخرب را به دنبال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's a good problem - solver.
[ترجمه Ghorashi] او یک حل کننده مشکل خوبی است
|
[ترجمه گوگل]او مشکل خوبی است - حل کننده
[ترجمه ترگمان]حل کننده مشکلات خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's a good problem solver .
[ترجمه گوگل]او یک حلال مشکل خوب است
[ترجمه ترگمان]حل کننده مشکلات خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Plant: innovates, generates new ideas and approaches, problem solver; dominant, intelligent and introvert.
[ترجمه گوگل]کارخانه: نوآوری می کند، ایده ها و رویکردهای جدید ایجاد می کند، حل کننده مشکل مسلط، باهوش و درونگرا
[ترجمه ترگمان]گیاه: innovates، ایده ها و رویکردهای جدیدی را ایجاد می کند، حل کننده مشکلات؛ غالب، هوشمند و درون گرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was a social problem solver, a source of guidance to women and, through them, to men.
[ترجمه گوگل]او یک حلال مشکلات اجتماعی، منبع راهنمایی برای زنان و از طریق آنها برای مردان بود
[ترجمه ترگمان]حل کننده مشکلات اجتماعی بود، یک منبع راهنمایی برای زنان و از طریق آن ها، برای مردان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The problem. solver gets carried away by the interest of the idea.
[ترجمه گوگل]مشکل حل کننده با علاقه ایده فریب می خورد
[ترجمه ترگمان]مشکل حل کننده با توجه به این ایده دور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Besides the validity of the solver, the technique to construct the preconditioner has the value to be further developed.
[ترجمه گوگل]علاوه بر اعتبار حل کننده، تکنیک ساخت پیش شرطی ارزشی دارد که باید بیشتر توسعه یابد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر اعتبار حل کننده، این تکنیک برای ساخت the دارای ارزش بیشتری برای توسعه بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The efficient solver for EM scattering from complex target includes two meaning.
[ترجمه گوگل]حلگر کارآمد برای پراکندگی EM از هدف پیچیده شامل دو معنی است
[ترجمه ترگمان]حل کننده کارآمد جهت پراکندگی EM از یک هدف پیچیده شامل دو معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Suitable occupations: Sportsman, sociable professionals, solver of difficult problems.
[ترجمه گوگل]مشاغل مناسب: ورزشکار، حرفه ای اجتماعی، حل کننده مشکلات دشوار
[ترجمه ترگمان]مشاغل مناسب: Sportsman، متخصصان اجتماعی، حل کننده مشکلات دشوار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The solver is very fast and very stable, typically taking only seconds to calculate a solution.
[ترجمه گوگل]حل کننده بسیار سریع و بسیار پایدار است، معمولاً برای محاسبه یک راه حل فقط چند ثانیه زمان می برد
[ترجمه ترگمان]حل کننده بسیار سریع و بسیار پایدار است و معمولا تنها چند ثانیه طول می کشد تا یک راه حل را محاسبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Effective problem solver and good decision maker.
[ترجمه گوگل]حل کننده موثر مشکل و تصمیم گیرنده خوب
[ترجمه ترگمان]حل کننده مشکلات کارآمد و تصمیم گیرنده خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The default solver iteration count permitted for any rigid bodies (default . Must be positive.
[ترجمه گوگل]تعداد تکرار حل‌کننده پیش‌فرض برای هر جسم صلب مجاز است (پیش‌فرض باید مثبت باشد
[ترجمه ترگمان]تعداد تکرار حل کننده default مجاز برای هر بدنه صلب (پیش فرض)است باید مثبت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. CELS (Coupled Equation Line Solver) algorithm, which is based on the simultaneous solution for Pressure and velocity along lines, has successfully solved many flow problems.
[ترجمه گوگل]الگوریتم CELS (Coupled Equation Line Solver) که مبتنی بر حل همزمان فشار و سرعت در امتداد خطوط است، بسیاری از مسائل جریان را با موفقیت حل کرده است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم Equation (Coupled Equation Solver)، که براساس یک راه حل همزمان برای فشار و سرعت در امتداد خطوط است، با موفقیت بسیاری از مشکلات جریان را حل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Look, Kelly, I'm a problem solver, all right?
[ترجمه گوگل]ببین، کلی، من مشکل گشا هستم، باشه؟
[ترجمه ترگمان]ببین، \"کلی\"، من حلال مشکلات هستم، خب؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حل کننده (اسم)
dissolvent, solver

تخصصی

[کامپیوتر] حل کننده - برنامه ی کامپیوتری برای حل معادلاتی که دو طرف تساوی آن دارای متغیر است . مانند x=1+1 /x، این برنامه متفاوت با برنامه های عادی ماشینهای حساب، صفحه های گسترده، و زبانهای برنامه نویسی است، زیرا چنین برنامه هایی فقط می توانند عباراتی را ارزیابی کنند که مقادیر معلومی دارند .

انگلیسی به انگلیسی

• one who finds a solution to a problem

پیشنهاد کاربران

بپرس