• : تعریف: the substance that has been dissolved to form a solution.
صفت ( adjective )
• : تعریف: having been dissolved.
جمله های نمونه
1. This is the same amount of solute contained in the 3 L normal saline given in the last example.
[ترجمه گوگل]این همان مقدار املاح موجود در نرمال سالین 3 لیتری است که در مثال آخر ارائه شد [ترجمه ترگمان]این همان مقدار حل شونده است که در ۳ L معمول نمک داده شده در مثال آخر وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The solute concentration in the extracellular space would therefore be much higher than that in the intracellular space.
[ترجمه یاس الف] بنابراین غلظت مواد در فضای خارج سلولی بسیار بالاتر از فضای درون سلولی خواهد بود.
|
[ترجمه مریم] ازاینرو غلظت حلال در فضای خارج سلولی بسیار بیشتر از غلظت آن در فضای داخل سلولی است.
|
[ترجمه گوگل]بنابراین غلظت املاح در فضای خارج سلولی بسیار بیشتر از فضای داخل سلولی خواهد بود [ترجمه ترگمان]بنابراین غلظت حل شونده در فضای خارج سلولی بسیار بالاتر از غلظت در فضای داخل سلولی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Overall solute concentrations, notably chloride, sulphate and aluminium, are higher in the former which are also more acidic.
[ترجمه مریم] غلظت کلی حلال ( به ویژه کلرید، سولفات و آلومینیوم ) در اولی ( که اسیدی تر نیز هستند ) بیشتر است.
|
[ترجمه گوگل]غلظت کلی املاح، به ویژه کلرید، سولفات و آلومینیوم، در اولی که اسیدی تر نیز هستند، بیشتر است [ترجمه ترگمان]در کل غلظت حل شونده، به طور قابل توجهی کلرید، سولفات و آلومینیوم، در حالت قبلی بالاتر هستند که اسیدی هم هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. By design, the solute concentration of isotonic saline is the same as that in usual intracellular and extracellular fluid.
[ترجمه گوگل]از نظر طراحی، غلظت املاح سالین ایزوتونیک مشابه مایع معمول درون سلولی و خارج سلولی است [ترجمه ترگمان]با طراحی، غلظت حل شونده of نمک به همان اندازه که در داخل سلولی سلولی و سلولی خارج سلولی قرار دارد، مشابه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Significant excretion of solute-free water can not occur unless significant amounts of solute and water reach this point.
[ترجمه گوگل]دفع قابل توجه آب بدون املاح نمی تواند اتفاق بیفتد مگر اینکه مقادیر قابل توجهی از املاح و آب به این نقطه برسد [ترجمه ترگمان]دفع عمده آب حل شونده نمی تواند اتفاق بیفتد مگر این که مقادیر قابل توجهی از حل شونده و آب به این نقطه برسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release. Fluid retention ensues.
[ترجمه گوگل]افزودن املاح باعث افزایش تونسیته با تحریک تشنگی و ترشح هورمون ضد ادرار می شود احتباس مایعات رخ می دهد [ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش in و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود نگهداری سیال از بین می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Mammalian cell receptors can have high solute binding affinity, but also allow for rapid on/off binding kinetics.
[ترجمه گوگل]گیرنده های سلولی پستانداران می توانند میل اتصال به املاح بالایی داشته باشند، اما همچنین امکان سینتیک اتصال سریع روشن/خاموش را فراهم می کنند [ترجمه ترگمان]گیرنده های سلول mammalian می توانند میل اتصال حل شونده بالایی داشته باشند، اما همچنین در سینتیک اتصال سریع \/ خاموش نیز مجاز هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is the number of moles of solute in one kilogram of solvent.
[ترجمه گوگل]تعداد مول های املاح در یک کیلوگرم حلال است [ترجمه ترگمان]این تعداد مول های حل شونده در یک کیلوگرم حلال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. However, if the solvent contains dissolved solute particles the escape of the solvent particles from the surface is hindered.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر حلال حاوی ذرات املاح محلول باشد، فرار ذرات حلال از سطح مانع می شود [ترجمه ترگمان]با این حال، اگر حلال حاوی ذرات حل شده حل شده، فرار ذرات حلال از سطح مانع می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release.
[ترجمه گوگل]افزودن املاح باعث افزایش تونسیته با تحریک تشنگی و ترشح هورمون ضد ادرار می شود [ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش tonicity و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. One mole of an un-ionized solute dissolved in 1 kilogram of water lowers the freezing point 86-
[ترجمه گوگل]یک مول از یک املاح غیریونیزه حل شده در 1 کیلوگرم آب نقطه انجماد را کاهش می دهد 86- [ترجمه ترگمان]یک مول از مواد حل شده در ۱ کیلوگرم آب حل شده در یک کیلوگرم آب، نقطه انجماد ۸۶ را کاهش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If the solute has a lower pressure than the solvent, then the vapour pressure is reduced.
[ترجمه گوگل]اگر فشار ماده حل شده کمتر از حلال باشد، فشار بخار کاهش می یابد [ترجمه ترگمان]اگر حل شونده کم تر از حلال باشد، فشار بخار کاهش می یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A solution containing a non-volatile solute is less volatile than the pure solvent.
[ترجمه Saeedeh] یک محلول حاوی یک حل شونده غیر فرار، خاصیت تبخیر شوندگی کمتری نسبت به یک حلال خالص دارد.
|
[ترجمه گوگل]محلولی حاوی املاح غیر فرار نسبت به حلال خالص فرار کمتری دارد [ترجمه ترگمان]یک راه حل شامل یک حل شونده غیر فرار، کم تر از حلال خالص است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There the solvent evaporates and the solute is deposited.
[ترجمه گوگل]در آنجا حلال تبخیر می شود و املاح رسوب می کند [ترجمه ترگمان]در آنجا حلال تبخیر می شود و حل شونده رسوب می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[شیمی] حل شده [عمران و معماری] حل شده [مهندسی گاز] محلول، حل شده [زمین شناسی] حل شده - ذرات زیستی یا غیر زیستی که در آبهای زیرزمینی حل گشته اند. [نساجی] محلول - حل شده [ریاضیات] حل شده [پلیمر] حل شونده [آب و خاک] حل شونده
انگلیسی به انگلیسی
• dissolved substance dissolved
پیشنهاد کاربران
املاح
حل شونده، حل شده، ماده حل شدنی، ماده حل شده
محلول
solute ( شیمی ) واژه مصوب: حل شده تعریف: ماده ای که در یک حلاّل حل شود و تشکیل محلول دهد|||متـ . حل شونده