solo

/ˈsoˌloʊ//ˈsəʊləʊ/

معنی: تک خوانی، تک، تک نوازی، بطور انفرادی
معانی دیگر: (موسیقی) قطعه یا آهنگ یکنفری، آواز یکنفری، تک رقصی، تکی، بدون همراه، یکنفری، یکنفره، یک تنه، انفرادی، (بازی ورق که در آن هر کس برای خودش بازی می کند و شریک ندارد) بی شریک، (موسیقی) تکنوازی (یا تکخوانی) کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: solos
(1) تعریف: a performance by one featured performer.

- My daughter is singing a solo in the spring concert.
[ترجمه Matin B] دخترم در کنسرت بهار تک خوانی می کند.
|
[ترجمه samin] دخترم در کنسرت بهار آهنگ تک نفری میخواند
|
[ترجمه فلانی] دختر من گوه میخورد😂🖕🏻
|
[ترجمه smkm] دختر من در کنسرت بهاری در حال آواز خواندن است.
|
[ترجمه God of english] دختر من تنهایی در جشنواره ی بهاری در حال آواز خواندن است
|
[ترجمه A.solo] من احمد سولو یعنی احمد تک هستم
|
[ترجمه گوگل] دخترم در کنسرت بهاره تک‌نوازی می‌خواند
[ترجمه ترگمان] دخترم در کنسرت بهار آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a piece of music for a single performer.

- He has chosen to play one of Chopin's piano solos.
[ترجمه smkm] او انتخاب کرده است که یکی از تکنوازهای پیانو شوپن را بازی کند.
|
[ترجمه گوگل] او نواختن یکی از تک نوازی های پیانوی شوپن را انتخاب کرده است
[ترجمه ترگمان] او انتخاب کرده است که یکی از تک solos پیانو بنوازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: any individual, unaided performance such as an airplane flight or other independent individual accomplishment.

- She was nervous when she flew her first solo last summer, but now she's a confident pilot.
[ترجمه Sara] او هنگام اولین پرواز تکی اش در تابستان گذشته استرس داشت اما الان او یک خلبان با اعتماد به نفس هست
|
[ترجمه smkm] وقتی تابستان گذشته اولین پرواز انفرادی را انجام داد ، عصبی بود اما اکنون خلبان مطمئنئ است.
|
[ترجمه گوگل] تابستان گذشته وقتی اولین پرواز انفرادی خود را انجام داد عصبی بود، اما اکنون یک خلبان با اعتماد به نفس است
[ترجمه ترگمان] وقتی تابستان پیش اولین تنهایی او را به پرواز در آورد عصبی بود، اما حالا خلبان مطمئنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: done by one person alone and unaided.
متضاد: accompanied
مشابه: solitary

- Charles Lindbergh's nonstop solo flight over the Atlantic was one for the record books.
[ترجمه گوگل] پرواز انفرادی بدون توقف چارلز لیندبرگ بر فراز اقیانوس اطلس یکی از رکوردها بود
[ترجمه ترگمان] پرواز انفرادی چارلز لیندبرگ در اقیانوس اطلس یکی از کتاب های ضبط شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This is her first solo album since she left the band.
[ترجمه گوگل] این اولین آلبوم انفرادی او پس از ترک گروه است
[ترجمه ترگمان] این اولین آلبوم انفرادی او از زمانی بود که گروه را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His first solo attempt to cook a fancy dinner was somewhat of a flop.
[ترجمه گوگل] اولین تلاش انفرادی او برای پختن یک شام فانتزی تا حدودی شکست خورده بود
[ترجمه ترگمان] نخستین تلاش انفرادی او برای پختن ناهار تا حدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: alone or without accompanying assistance.
مشابه: alone

- He flew solo from New York to Paris.
[ترجمه گوگل] او به تنهایی از نیویورک به پاریس پرواز کرد
[ترجمه ترگمان] اون تک و تنها از نیویورک به پاریس پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I used to have an assistant in my magic act, but now I work solo.
[ترجمه گوگل] من قبلاً در کار جادویی ام دستیار داشتم، اما اکنون به تنهایی کار می کنم
[ترجمه ترگمان] قبلا دستیار داشتم، اما حالا من تنهایی کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: solos, soloing, soloed
• : تعریف: to perform solo.

- Two professional singers will solo in our choir concert next Sunday.
[ترجمه گوگل] دو خواننده حرفه ای یکشنبه آینده در کنسرت گروه کر ما به صورت تک نفره خواهند بود
[ترجمه ترگمان] دو نفر از خوانندگان حرفه ای، یکشنبه آینده در کنسرت گروه کر ما، تنها خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The fans went crazy when he soloed on his guitar.
[ترجمه jungkook] وقتی که او با گیتار تکنوازی کرد، طرفداران دیوانه شدند ( اینجا دیوانه شدن ب معنی خوشحالی بیش از حده )
|
[ترجمه گوگل] وقتی او با گیتار خود سولو می کرد، طرفداران دیوانه شدند
[ترجمه ترگمان] وقتی که او گیتار خود را پوشید، طرفداران دیوانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a solo flight
پرواز تک،تک پروازی

2. a piano solo
تکنوازی پیانو

3. to dance solo
تکی رقصیدن

4. a driving jazz solo
(موسیقی) تک نوازی پرشور جاز

5. to sing a solo
تکخوانی کردن

6. john flew his first solo yesterday
دیروز جان اولین پرواز یکنفری خود را انجام داد.

7. the violinist gave a glittering solo performance
ویولونیست،تکنوازی درخشانی را ارائه داد.

8. The trainee pilot flew his first solo today.
[ترجمه گوگل]این خلبان کارآموز امروز اولین پرواز انفرادی خود را انجام داد
[ترجمه ترگمان]این کارآموز خلبانی را امروز به طور انفرادی به پرواز در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bach is credited with performing the first solo on a piano.
[ترجمه گوگل]باخ اولین تکنوازی را با پیانو اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]باخ با اجرای اولین تک آهنگ در یک پیانو شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had just completed his final solo album.
[ترجمه گوگل]او به تازگی آخرین آلبوم انفرادی خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه ترگمان]او تنها آلبوم انفرادی خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When did you first fly solo?
[ترجمه گوگل]اولین بار چه زمانی به تنهایی پرواز کردید؟
[ترجمه ترگمان]اولین بار کی تنهایی پرواز کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The slow movement opens with a cello solo.
[ترجمه گوگل]حرکت آهسته با تکنوازی ویولن سل باز می شود
[ترجمه ترگمان]حرکت کند با یک ویولن سل آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As individual members' solo careers have proved, each band was greater than the sum of its parts.
[ترجمه گوگل]همانطور که حرفه انفرادی تک تک اعضا ثابت کرده است، هر گروه از مجموع قطعات خود بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]همانطور که اعضای منفرد مشاغل انفرادی ثابت کردند، هر گروه بزرگ تر از مجموع قطعات آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is a cello solo in the second movement.
[ترجمه گوگل]در موومان دوم تکنوازی ویولن سل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در جنبش دوم یک solo ویولن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She is licensed to fly solo.
[ترجمه گوگل]او مجوز پرواز انفرادی را دارد
[ترجمه ترگمان]پروانه دارد به تنهایی پرواز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There's wonderfully lyrical flute solo in the middle of this symphony.
[ترجمه گوگل]در میانه این سمفونی تکنوازی فلوت غنایی فوق العاده ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در وسط این سمفونی، یک فلوت در حال lyrical وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A solo piper opens Aberdeen Highland Games at 10am and the main events start at 1pm.
[ترجمه گوگل]یک پایپر انفرادی بازی های Aberdeen Highland را در ساعت 10 صبح افتتاح می کند و رویدادهای اصلی در ساعت 13 شروع می شود
[ترجمه ترگمان]در ساعت ۱۰ صبح یک ساز تکی آغاز به کار کرد و رویداده ای اصلی ساعت ۱ بعد از ظهر آغاز خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Tara is currently working on a solo album.
[ترجمه گوگل]تارا در حال حاضر مشغول کار بر روی یک آلبوم انفرادی است
[ترجمه ترگمان]تارا در حال حاضر مشغول کار بر روی یک آلبوم انفرادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. She went solo backpacking for eight months in the Australian outback.
[ترجمه گوگل]او به مدت هشت ماه به تنهایی به کوله پشتی در مناطق دورافتاده استرالیا رفت
[ترجمه ترگمان]او به مدت هشت ماه با کوله باری استرالیایی سفر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Solo passages in this register are very easily obscured by other instruments.
[ترجمه گوگل]قطعات سولو در این رجیستر به راحتی توسط سازهای دیگر پنهان می شوند
[ترجمه ترگمان]گذرگاه های سولو در این دفتر به راحتی توسط ابزارهای دیگر مسدود می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تک خوانی (اسم)
solo

تک (صفت)
single, solitary, one, lone, odd, particular, individual, segregated, singular, solo

تک نوازی (صفت)
solo

بطور انفرادی (قید)
solo

انگلیسی به انگلیسی

• musical composition played or sung by one person; performance by a single person; something done alone and without assistance (i.e. airplane flight); game in which a single player opposes others (cards)
perform alone; fly an airplane without a companion or instructor
written or arranged for a single person or instrument; done by a single person
alone, unaccompanied
a solo is a piece of music played or sung by one person.
a solo performance or activity is done by one person. attributive adjective here but can also be used an adverb. e.g. ...the boat in which he sailed solo round the world.

پیشنهاد کاربران

This term refers to someone who prefers to do things alone or independently. It implies a sense of self - sufficiency and individuality.
صفت، قید/ به کسی اطلاق می شود که ترجیح می دهد کارها را به تنهایی یا مستقل انجام دهد. دلالت بر احساس خودکفایی و فردیت دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

به تنهایی
For instance, a person might say, “I prefer to travel solo so I can go wherever I want. ”
In a conversation about hobbies, someone might mention, “I enjoy going to concerts solo because I can focus on the music. ”
A friend might ask, “Do you want to go to the movies together or do you prefer to see it solo?”

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/solo• https://fluentslang.com/slang-for-independent/
به معنی تنها و انفرادی
در موسیقی تکخوانی
solo ( موسیقی )
واژه مصوب: تکخوانی
تعریف: قطعۀ موسیقی یا قسمتی از آن که یک خواننده یا نوازنده غالباً بدون همراهی اجرا کند|||متـ . تکنوازی
کلمه اسپانیایی است به معنای تک تنها فقط
به تنهایی
Solo به معنی انفرادی که نام اهنگ جنی کیم ( گروه بلک پینک ) است.
تکی , انفرادی
# solo performance
# This is her first solo album
# a solo exhibition of her paintings
# His solo tour, across four continents
به معنای یکنفره، بطور انفرادی، تک
معناهای مختلفی داره بستگی داره به اون چیز
تک و تنها
تنهایی
بدون کمک کسی
بدون هیچ کس
سولو معنی های زیادی داره
تنها
انفرادی
تک نفره
بدون کمک کسی
بدون هیچ کس
سولو معنی های زیادی دارد بستگی به خیلی چیز ها دارد
Performing alone
تکرو
انفرادی
Sing alone

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس