1. Last night he was being held in solitary confinement in Douglas jail.
[ترجمه گوگل]دیشب او در سلول انفرادی در زندان داگلاس نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]دیشب توی زندان \"داگلاس\" زندانی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He spent eleven years in solitary confinement.
[ترجمه گوگل]او یازده سال را در سلول انفرادی گذراند
[ترجمه ترگمان]یازده سال در زندان انفرادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The arch - criminal was kept solitary confinement.
[ترجمه گوگل]جنایتکار در سلول انفرادی نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان] اون مجرم طاق دار بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. After a year spent in solitary confinement, he publicly recanted .
[ترجمه گوگل]پس از یک سال گذراندن در سلول انفرادی، او علناً از این کار انصراف داد
[ترجمه ترگمان]بعد از گذراندن یک سال در سلول انفرادی، او به طور عمومی توبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He has been put in solitary confinement for attacking another prisoner.
[ترجمه گوگل]او به دلیل حمله به یک زندانی دیگر در سلول انفرادی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]او برای حمله به یک زندانی دیگر زندانی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She had been held in solitary confinement for four months.
[ترجمه گوگل]او چهار ماه در سلول انفرادی نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]چهار ماه بود که در زندان انفرادی محبوس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When I was in solitary confinement I was in a state of hatred.
[ترجمه گوگل]وقتی در سلول انفرادی بودم در حالت نفرت بودم
[ترجمه ترگمان]وقتی من در زندان انفرادی بودم، در یک حالت نفرت و نفرت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Xi is in solitary confinement, allowed only monthly visits with his father.
[ترجمه گوگل]شی در سلول انفرادی است و فقط اجازه ملاقات ماهانه با پدرش را دارد
[ترجمه ترگمان]Xi در سلول انفرادی است و تنها به صورت ماهانه با پدرش ملاقات می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Prisoners are punished by being put in solitary confinement.
[ترجمه گوگل]زندانیان با قرار گرفتن در سلول انفرادی مجازات می شوند
[ترجمه ترگمان]زندانیان را با حبس انفرادی مجازات می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My days of solitary confinement were over.
[ترجمه گوگل]روزهای انفرادی من تمام شده بود
[ترجمه ترگمان]روزه ای بعد از زایمان تنها بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tonight he's being held in solitary confinement.
[ترجمه گوگل]امشب او در سلول انفرادی نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]امشب او را در زندان انفرادی نگهداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He was held in solitary confinement in the General Intelligence headquarters in Riyadh and was reportedly tortured.
[ترجمه گوگل]او در سلول انفرادی مقر اطلاعات عمومی در ریاض نگهداری می شد و بنا بر گزارش ها مورد شکنجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او در زندان انفرادی در ریاض برگزار شد و بنا بر گزارش ها شکنجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Asylum seekers, with tales of torture, rape and solitary confinement, can go to the end of the queue.
[ترجمه گوگل]پناهجویان با داستان های شکنجه، تجاوز جنسی و سلول انفرادی می توانند تا آخر صف بروند
[ترجمه ترگمان]جویندگان مسکن با قصه های شکنجه، تجاوز و حبس انفرادی می توانند به انتهای صف بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Fry opposed the penal reformers' prevailing orthodoxy of solitary confinement.
[ترجمه گوگل]فرای با ارتدوکس غالب اصلاح طلبان کیفری در سلول انفرادی مخالف بود
[ترجمه ترگمان]فرای بر خلاف قانون اساسی حبس انفرادی، مخالف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Mordechai Vanunu continues to be held in solitary confinement in Ashkelon prison.
[ترجمه گوگل]مردخای وانونو همچنان در سلول انفرادی در زندان اشکلون نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]Mordechai Vanunu همچنان در زندان انفرادی در زندان شهر دوشنبه نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید