solipsism

/ˈsɒlɪpsɪzəm//ˈsɒlɪpsɪzəm/

معنی: نفس گرایی
معانی دیگر: (فلسفه) من گرایی، من آیینی، خود مداری، فرضیه ای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خود را نمی شناسد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: solipsist (adj.), solipsistic (adj.), solipsist (n.)
(1) تعریف: in philosophy, the theory that the self is the only verifiable reality.

(2) تعریف: the self-centered habit of interpreting and judging all things exclusively according to one's own concepts of meaning and value.

- He knew his wife's solipsism would prevent her from regarding his injury as anything but an infringement on her freedom to do what she liked.
[ترجمه گوگل] او می‌دانست که تنهایی همسرش مانع از آن می‌شود که مجروحیت خود را چیزی جز تجاوز به آزادی او برای انجام کاری که دوست دارد تلقی کند
[ترجمه ترگمان] می دانست که solipsism his او را از آسیب رساندن به کاری که او دوست دارد انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the solipsism of a willfully obscure writer
[ترجمه گوگل] تنهایی یک نویسنده عمدا مبهم
[ترجمه ترگمان] the of یک نویسنده گمنام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Criticisms of solipsism should therefore count as criticisms of the weak-kneed scepticism embodied in foundationalism.
[ترجمه گوگل]بنابراین، انتقاد از تنها گرایی باید به عنوان انتقاد از شکاکیت ضعیف تجسم یافته در بنیادگرایی تلقی شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین Criticisms of باید به عنوان انتقادی از بدبینی weak موجود در foundationalism حساب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sentimentality was the defining feature of old Labour's solipsism.
[ترجمه گوگل]احساسات گرایی ویژگی تعیین کننده ی تنها گرایی کارگری قدیمی بود
[ترجمه ترگمان]sentimentality ویژگی تعیین کننده شخصیت قدیمی حزب کارگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If finally I become wholly submerged in this solipsism there could be no other rational ethic for me than egoism.
[ترجمه گوگل]اگر در نهایت من کاملاً غرق در این تنهایی شوم، هیچ اخلاق عقلانی دیگری جز خودپرستی برای من وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر در این solipsism کام لا در این solipsism غوطه ور شوم، ethic دیگر از خودخواهی برای من وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such solipsism came to him naturally, but he had applied himself to enhancing it as to an art of self defence.
[ترجمه گوگل]چنین تنهایی به طور طبیعی برای او به وجود آمد، اما او از خود برای تقویت آن به عنوان یک هنر دفاع شخصی استفاده کرده بود
[ترجمه ترگمان]چنین solipsism به طور طبیعی به سراغش آمدند، اما او خود را برای تقویت آن به عنوان یک هنر دفاع از خود به کار برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Various philosophers accepted this solipsism to a greater or lesser degree, but it formed the essential tenor of philosophy in the modern world.
[ترجمه گوگل]فیلسوفان مختلف این سولیپسیسم را کم و بیش پذیرفتند، اما اصل اساسی فلسفه در دنیای مدرن را تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]فیلسوفان مختلف این solipsism را به درجه پایین تر یا کم تر پذیرفتند، ولی مفهوم اصلی فلسفه در دنیای مدرن را تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Solipsism is basically what you get when you try to interpret subjective reality through an objective lens .
[ترجمه گوگل]Solipsism اساساً چیزی است که وقتی سعی می کنید واقعیت ذهنی را از طریق یک دریچه عینی تفسیر کنید، به دست می آورید
[ترجمه ترگمان]solipsism اساسا چیزی است که وقتی سعی می کنید واقعیت ذهنی را از طریق یک لنز هدف تفسیر کنید به دست می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Solipsism—Can be very dangerous for Satanists .
[ترجمه گوگل]Solipsism - می تواند برای شیطان پرستان بسیار خطرناک باشد
[ترجمه ترگمان]solipsism - می تونه برای Satanists خیلی خطرناک باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. SR allows for the potentially valid perspective of solipsism as well.
[ترجمه گوگل]SR به دیدگاه بالقوه معتبر solipsism نیز اجازه می دهد
[ترجمه ترگمان]قانون استراتژیک، از دیدگاه بالقوه معتبر of نیز اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is not solipsism.
[ترجمه گوگل]این تنها گرایی نیست
[ترجمه ترگمان] این solipsism نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We don't accept such solipsism.
[ترجمه گوگل]ما چنین تنهایی گرایی را نمی پذیریم
[ترجمه ترگمان]ما چنین solipsism را نخواهیم پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Collective solipsism, if you like.
[ترجمه گوگل]اگر دوست دارید، تنهایی گرایی جمعی
[ترجمه ترگمان] solipsism رو Collective اگه دوست داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Likewise, a pair of cozy coevolutionary symbionts embracing each other can only seem to lead to stagnant solipsism.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، یک جفت همزیست تکاملی دنج که یکدیگر را در آغوش می‌کشند، تنها به نظر می‌رسد که منجر به تک‌گرایی راکد می‌شود
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، یک جفت of coevolutionary همزی زمانی که یکدیگر را در آغوش گرفته اند، تنها می توانند به solipsism راکد منجر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What mattered, once they were committed to the huge exercise in architectural solipsism, was its completion.
[ترجمه گوگل]چیزی که اهمیت داشت، زمانی که آنها متعهد به تمرین عظیم در انفرادی معماری بودند، تکمیل آن بود
[ترجمه ترگمان]آنچه مهم بود، زمانی که آن ها به تمرین عظیم در solipsism معماری دست یافتند، تکمیل آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These thoughts about rule-following in the mathematical case can be generalised to provide the argument against solipsism that we are looking for.
[ترجمه گوگل]این افکار در مورد پیروی از قاعده در مورد ریاضی را می توان تعمیم داد تا استدلالی علیه solipsism مورد نظر ما ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]این افکار در مورد قاعده - پیروی از قضیه ریاضی می تواند تعمیم استدلال علیه solipsism باشد که به دنبال آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفس گرایی (اسم)
sensuality, sensualism, self-determinism, solipsism

انگلیسی به انگلیسی

• theory that the self is the only existing or knowable thing (philosophy)

پیشنهاد کاربران

خودمحوری/انحصارگرایی فکری.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The philosophical idea that only one's own mind and perceptions are sure to exist 🧠
✅ مثال: His belief in solipsism made it difficult for him to relate to the experiences of others.
اصالت من
مفهوم پایه ای نفس پرستی، در رابطه با فهمی است که افراد از دانستن و فهمیدن هر چیزی در رابطه با منویات انسان ( تفکر کردن، اراده کردن، درک کردن و. . . ) حاصل می شود و این دانستن و فهمیدن آنجا به کار می آید که فرد توانایی درک درست آن با توجه به استنتاج و مثال آوری از تجربیات درونی که خود فرد برای فهمیدن محیط از آن ها استفاده می کند، را داشته باشد. ( رنه دکارت )
...
[مشاهده متن کامل]

آرا فلسفی ⬇️
هیچ چیز وجود ندارد. حتا اگر چیزی وجود داشته باشد، هیچ چیزی نمی تواند به ماهیت آن پی ببرد. حتا اگر بتواند به ماهیت آن پی ببرد، باز هم دانشی که در اختیار آن شخص قرار می گیرد، قابلیت مبادله و فهماندن به دیگران را ندارد.
در مقابل این توضیح⬅️ علامه ابو علی سینا با رویه فلسفه و منطق سینویی بر گرفته شده از ارسطویی چنین اعتقاد داشت👇
اثبات ذات الوهیت ماند واجب الوجود فلسفی، به حل عقلی مسائلی از قبیل صدور کثرت از وحدت، علم خداوند به جزئیات، پیوند حادث و قدیم، رابطه ذات و صفات خدا پرداخت. در حوزه نفس نیز بحث تجرد و خلود را طرح می کند.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : solipsism
✅️ صفت ( adjective ) : solipsistic
✅️ قید ( adverb ) : solipsistically
خودتنهاانگاری
اصالت نفس
خودانگاری، جهانی جز ماحول فرد وجود ندارد، همه آنچه رخ می دهد و آنچه وجود دارد درخدمت ذهن فرد می باشد، آرایش اتفاقات برای نفس فرد

بپرس