1. A person subject to solidary liability may recover a contribution from any other person liable to the victim in respect of the same damage.
[ترجمه گوگل]شخصی که مشمول مسئولیت همبستگی است میتواند از هر شخص دیگری که در قبال همان خسارت به قربانی مسئولیت دارد، سهمی را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]فردی که در معرض مسئولیت solidary قرار دارد، ممکن است از هر فرد دیگری که در رابطه با خسارت مشابه قربانی می شود، کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فردی که در معرض مسئولیت solidary قرار دارد، ممکن است از هر فرد دیگری که در رابطه با خسارت مشابه قربانی می شود، کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Be solidary and we will overcome the difficulties!
[ترجمه گوگل]همبسته باشید و بر مشکلات غلبه خواهیم کرد!
[ترجمه ترگمان]solidary باشید و ما بر مشکلات فائق خواهیم آمد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]solidary باشید و ما بر مشکلات فائق خواهیم آمد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Art 9:101 Solidary and several liability: relation between victim and multiple tortfeasors.
[ترجمه گوگل]ماده 9: 101 مسئولیت یکپارچه و چندگانه: رابطه بین قربانی و چندین عامل زیان
[ترجمه ترگمان]هنر ۹: ۱۰۱ Solidary و چندین مسئولیت: رابطه بین قربانی و چندگانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنر ۹: ۱۰۱ Solidary و چندین مسئولیت: رابطه بین قربانی و چندگانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Cystic, cyst- solidary or irregular lobulation may be observed on image inspection.
[ترجمه گوگل]لوبولاسیون کیستیک، کیست یکپارچه یا نامنظم ممکن است در بازرسی تصویر مشاهده شود
[ترجمه ترگمان]Cystic، کیست - solidary یا lobulation بی قاعده ممکن است در بازبینی تصویر مشاهده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Cystic، کیست - solidary یا lobulation بی قاعده ممکن است در بازبینی تصویر مشاهده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He has divided the human relation into three modes: solidary social community, instrumental combo, and citizenhood.
[ترجمه گوگل]او روابط انسانی را به سه حالت تقسیم کرده است: اجتماع اجتماعی همبسته، ترکیب ابزاری و شهروندی
[ترجمه ترگمان]او رابطه انسانی را به سه حالت تقسیم کرده است: جامعه اجتماعی solidary، combo ابزاری و citizenhood
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او رابطه انسانی را به سه حالت تقسیم کرده است: جامعه اجتماعی solidary، combo ابزاری و citizenhood
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. By means of the trust and cooperation among peoples, nationalities can be more solidary, interdependent and prosperous. Moreover, we can establish and develop equality, unity and mutual ass. . .
[ترجمه گوگل]با اعتماد و همکاری بین مردم، ملیت ها می توانند همبستگی، وابسته به یکدیگر و سعادتمندتر باشند علاوه بر این، ما می توانیم برابری، وحدت و الاغ متقابل را ایجاد و توسعه دهیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از اعتماد و هم کاری میان مردم، ملیت های می توانند more، وابسته و مرفه باشند علاوه بر این، ما می توانیم برابری، اتحاد و خر متقابل را ایجاد و توسعه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از اعتماد و هم کاری میان مردم، ملیت های می توانند more، وابسته و مرفه باشند علاوه بر این، ما می توانیم برابری، اتحاد و خر متقابل را ایجاد و توسعه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Results:Clinically all6cases showed severe erosion or ulcer of the oral mucosa with variform skin lesions. Solidary internal tumor was detected by CT in all cases.
[ترجمه گوگل]یافتهها: از نظر بالینی، همه 6 مورد فرسایش یا زخم شدید مخاط دهان با ضایعات پوستی واریفورم را نشان دادند تومور داخلی یکپارچه با سی تی در تمام موارد تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج: clinically all۶cases فرسایش شدید یا زخم مخاط شفاهی را با آسیب های پوستی variform نشان داد در تمام موارد، تومور داخلی Solidary توسط CT تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج: clinically all۶cases فرسایش شدید یا زخم مخاط شفاهی را با آسیب های پوستی variform نشان داد در تمام موارد، تومور داخلی Solidary توسط CT تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید