solicitude

/səˈlɪsəˌtuːd//səˈlɪsɪtjuːd/

معنی: نگرانی، اشتیاق، اندیشه، دقت زیاد
معانی دیگر: دلواپسی، اضطراب، پروا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or quality of being anxiously concerned or attentive, sometimes excessively so.
مترادف: anxiety, care, concern, worry
متضاد: unconcern, unmindfulness

جمله های نمونه

1. The solicitude shown him by his neighbours after robbery touched him deeply.
[ترجمه گوگل]دلسوزی که همسایگانش پس از سرقت به او نشان دادند او را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]بعد از دزدی، دلواپسی همسایه ها او را به او نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was touched by his solicitude for the boy.
[ترجمه گوگل]من از دلتنگی او برای پسر متاثر شدم
[ترجمه ترگمان]من از نگرانی او برای پسرک متاثر شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was grateful to him for his solicitude.
[ترجمه گوگل]او از او به خاطر خلوتش سپاسگزار بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر نگرانی او از او سپاس گزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is full of tender solicitude towards my sister.
[ترجمه گوگل]او نسبت به خواهرم پر از حس دلتنگی است
[ترجمه ترگمان]او سرشار از نگرانی و علاقه به خواهر من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He found her solicitude touching but Modigliani dismissed her, calling her a milksop.
[ترجمه گوگل]او احساس ناراحتی او را لمس کرد، اما مودیلیانی او را اخراج کرد و او را شیرخوار خطاب کرد
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که نگرانی او را از دست می دهد، اما Modigliani او را مرخص می کرد و او را جوان milksop می نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was grateful to him for his solicitude and the tale came slowly out.
[ترجمه گوگل]او از او به خاطر دلخوری اش سپاسگزار بود و داستان به آرامی منتشر شد
[ترجمه ترگمان]به خاطر نگرانی او از او سپاسگزار بود و این داستان به تدریج خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He smiled again, that smile of solicitude and pain, and turned his eyes away.
[ترجمه گوگل]دوباره لبخند زد، آن لبخند تنهایی و درد و چشمانش را برگرداند
[ترجمه ترگمان]دوباره لبخند زد، لبخندی حاکی از دلواپسی و درد کشید و چشمانش را برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Solicitude for the future of a race like this is not in order.
[ترجمه گوگل]خواستگاری برای آینده نژادی مانند این درست نیست
[ترجمه ترگمان]solicitude برای آینده رقابتی مثل این به ترتیب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This show humanistic solicitude to educatee, worth to learn.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده علاقه انسان دوستانه به تحصیل کرده، ارزش یادگیری است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که توجه انسان گرایانه به educatee ارزش یاد گرفتن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your solicitude was a great consolation to me.
[ترجمه گوگل]دلداری شما برای من تسلی بزرگی بود
[ترجمه ترگمان]نگرانی شما برای من مایه تسلای خاطر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wrist sphygmomanometer shows consideration everywhere and solicitude everywhen.
[ترجمه گوگل]فشارسنج مچ دست همه جا توجه را نشان می دهد و در همه جا دلجویی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]Wrist sphygmomanometer در همه جا توجه و توجه را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Marx's communication theory and more becomes one shown solicitude for by people showing learning.
[ترجمه گوگل]تئوری ارتباط مارکس و موارد دیگر تبدیل به یکی از علاقه‌مندی‌های مردمی می‌شود که در حال یادگیری هستند
[ترجمه ترگمان]نظریه ارتباطات مارکس و بیشتر به یک نگرانی نشان داده شده برای افرادی تبدیل می شود که یادگیری را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her mother and sisters were spared much solicitude on her account.
[ترجمه گوگل]مادر و خواهرانش به خاطر او از دلسوزی بسیار در امان بودند
[ترجمه ترگمان]مادر و خواهرانش در مورد او خیلی نگران بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A solicitude for you. Precisely because " on you depends tomorrow ".
[ترجمه گوگل]یک دلتنگی برای شما دقیقاً به این دلیل که "فردا به شما بستگی دارد"
[ترجمه ترگمان]یک دلواپسی برای تو دقیقا به این خاطر که \"بستگی به فردا دارد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Italy was the object of a third's solicitude.
[ترجمه گوگل]ایتالیا مورد تقاضای یک سوم بود
[ترجمه ترگمان]به نظر من، ایتالیا برای یک سوم نگرانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگرانی (اسم)
pother, anxiety, worry, solicitude, stew, pine, umbrage

اشتیاق (اسم)
thirst, longing, appetence, appetency, enthusiasm, anxiety, heat, solicitude, appetite, hunger, hankering, avidity

اندیشه (اسم)
deliberation, opinion, reflection, thought, anxiety, worry, idea, solicitude, notion, device, meditation, plan, reflexion, mentality

دقت زیاد (اسم)
rigor, solicitude, rigour, particularity, scrupulosity

انگلیسی به انگلیسی

• worry, anxiety, uneasiness; care, concern
solicitude is anxious concern for someone; a formal word.

پیشنهاد کاربران

Solicitude refers to a state of care, concern, or attentiveness towards someone or something.
حداکثر مراقبت، نگرانی یا توجه نسبت به کسی یا چیزی
***************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“His solicitude for his family is evident in his actions. ”
In a conversation about relationships, someone might say, “Showing solicitude towards your partner is essential for a healthy relationship. ”
A person might express their appreciation for someone’s solicitude by saying, “Thank you for your constant solicitude and support. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-concern/
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : solicitude
✅️ صفت ( adjective ) : solicitous
✅️ قید ( adverb ) : solicitously
نگرانی و اهمیت دادن

بپرس