1. It might be sensible to get a solicitor.
[ترجمه گوگل]گرفتن یک وکیل ممکن است معقول باشد
[ترجمه ترگمان]ممکنه منطقی باشه که یه وکیل بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There will be no court duty solicitor today.
[ترجمه گوگل]امروز وکیل دادگستری وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]امروز دیگر مشاور حقوقی در کار نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She went to see a solicitor off her own bat.
[ترجمه گوگل]او برای دیدن یک وکیل از خفاش خود رفت
[ترجمه ترگمان]اون رفت که یه وکیل رو از چوب بیسبال خودش ببینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. My wife's solicitor was anxious to spin things out for as long as possible.
[ترجمه گوگل]وکیل همسرم مشتاق بود که تا آنجایی که ممکن است مسائل را مشخص کند
[ترجمه ترگمان]مشاور زن من مشتاق بود تا هر چه زودتر چیزها را دور بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Any solicitor will tell you, if you're cohabiting and the man leaves you, you haven't got a leg to stand on.
[ترجمه گوگل]هر وکیلی به شما می گوید، اگر با هم زندگی می کنید و مرد شما را ترک می کند، پایی برای ایستادن ندارید
[ترجمه ترگمان]هر وکیلی به شما می گوید اگر شما cohabiting و مرد شما را ترک کند، شما یک پا ندارید که آن را تحمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Consult a solicitor who is personally recommended to you.
[ترجمه گوگل]با وکیلی که شخصاً به شما توصیه شده است مشورت کنید
[ترجمه ترگمان]با یک وکیل مشورت کنید که شخصا به شما توصیه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I think you should seek guidance from your solicitor on this matter.
[ترجمه گوگل]به نظر من در این مورد باید از وکیل خود راهنمایی بخواهید
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم شما باید از مشاور حقوقی خود در این مورد راهنمایی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Put the matter in the hands of a solicitor.
[ترجمه گوگل]موضوع را به دست یک وکیل بسپارید
[ترجمه ترگمان]این موضوع را به دست یک مشاور حقوقی بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. My solicitor will brief the senior counsel.
[ترجمه گوگل]وکیل من به مشاور ارشد توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]مشاور حقوقی من به مشورت کوتاهی خواهد پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His solicitor drew up the will.
11. During her illness her solicitor has been acting for her in her business affairs.
[ترجمه گوگل]در طول بیماری، وکیل او در امور تجاری برای او فعالیت می کرد
[ترجمه ترگمان]در خلال بیماری او، مشاور حقوقی برای او در کاره ای تجاری او نقش بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Lee's solicitor said last night that they would be lodging an appeal against the sentence.
[ترجمه گوگل]وکیل لی شب گذشته گفت که آنها علیه این حکم اعتراض خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل لی دیشب گفت که آن ها در برابر این حکم درخواست استیناف خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We'd better tie up the details with a solicitor.
[ترجمه گوگل]بهتر است جزئیات را با یک وکیل گره بزنیم
[ترجمه ترگمان]بهتر است جزئیات را با مشاور حقوقی گره بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Appoint a solicitor to act on your behalf.
[ترجمه گوگل]یک وکیل تعیین کنید تا از طرف شما اقدام کند
[ترجمه ترگمان]از طرف شما مشاور حقوقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. My solicitor is no longer in practice.