solenoid

/ˈsɒlənɔɪd//ˈsɒlənɔɪd/

معنی: مارپیچ کهربایی
معانی دیگر: (در ترمز و سویچ و غیره) سیم پیچ استوانه ای، سولنوئید، مفتول پیچاپیچ، سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: solenoidal (adj.)
(1) تعریف: a coil of wire, usu. in spiral form, that produces a magnetic field when electricity flows through it.

(2) تعریف: a device consisting of such a coil and a metal bar that moves back and forth through the center of it, often used as a switching mechanism.

جمله های نمونه

1. Prepare the solenoid valve connecting wire.
[ترجمه گوگل]سیم اتصال شیر برقی را آماده کنید
[ترجمه ترگمان]the solenoid را آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fit the solenoid valve to the water tap - note the arrow on the body which indicates the direction of water flow.
[ترجمه گوگل]شیر برقی را روی شیر آب قرار دهید - به فلش روی بدنه توجه کنید که جهت جریان آب را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شیر solenoid را به شیر آب متصل کنید - تیر را بر روی بدن قرار دهید که جهت جریان آب را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Guido Tonelli, spokesman for the Compact Muon Solenoid detector group, insisted that it would be a major scientific development whether the existence of the missing particle is included or excluded.
[ترجمه گوگل]گویدو تونلی، سخنگوی گروه آشکارساز الکترومغناطیسی میون فشرده، اصرار داشت که آیا وجود ذره گمشده در نظر گرفته شود یا حذف شود، یک پیشرفت علمی بزرگ خواهد بود
[ترجمه ترگمان]گیدو Tonelli، سخنگوی گروه ردیاب Compact Muon، اصرار داشت که این یک توسعه علمی بزرگ است که آیا وجود ذره گم شده را شامل می شود یا مستثنی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Spare Parts Factory ---- Carburetor solenoid valve, electromagnetic valve, automobile vacuum valve, car starter motor switch.
[ترجمه گوگل]کارخانه قطعات یدکی ---- شیر برقی کاربراتور، شیر الکترومغناطیسی، شیر خلاء خودرو، کلید موتور استارت خودرو
[ترجمه ترگمان]کارخانه قطعات یدکی - - carburetor solenoid، سوپاپ الکترومغناطیسی، شیر خلا خودرو، سوئیچ موتور روشن خودرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By manipulating the solenoid valves through solid state relay (SSR), the system can control the process of the reaction as programmed.
[ترجمه گوگل]با دستکاری دریچه های برقی از طریق رله حالت جامد (SSR)، سیستم می تواند فرآیند واکنش را طبق برنامه ریزی کنترل کند
[ترجمه ترگمان]با دستکاری شیره ای solenoid از طریق رله حالت جامد (SSR)، این سیستم می تواند فرآیند واکنش به صورت برنامه ریزی شده را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. DF4-W reverse locked solenoid valve is exclusive pneumatic elements controlling the actions of the brake and cluth of a press.
[ترجمه گوگل]شیر برقی قفل معکوس DF4-W یک عنصر پنوماتیک منحصر به فرد است که عملکرد ترمز و کلاف پرس را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]شیر locked معکوس DF۴ - W، عناصر پنوماتیک ویژه ای است که اعمال ترمز و cluth یک فشار را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For a steady current-carrying tightly wound thick-wall solenoid with a finite length, the expression of vector potential is derived by using the method of cylindrical function expansion.
[ترجمه گوگل]برای یک شیر برقی با دیواره ضخیم پیچیده با جریان ثابت با طول محدود، بیان پتانسیل برداری با استفاده از روش بسط تابع استوانه ای به دست می آید
[ترجمه ترگمان]برای یک جریان ثابت - با طول محدود، عبارت پتانسیل برداری با استفاده از روش گسترش تابع استوانه ای بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The starter solenoid is essentially a large electronic switch that can handle that much current.
[ترجمه گوگل]شیر برقی استارت اساساً یک کلید الکترونیکی بزرگ است که می تواند جریان زیادی را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]The starter اساسا یک کلید الکترونیکی بزرگ است که می تواند آن مقدار را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The invention of the solenoid provided immediate concrete evidence of this idea.
[ترجمه گوگل]اختراع شیر برقی شواهد عینی فوری این ایده را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]اختراع of یک مدرک عینی از این ایده را ارایه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Application: Driver for solenoid and motor, series regulator and general purpose.
[ترجمه گوگل]کاربرد: درایور شیر برقی و موتور، رگولاتور سری و مصارف عمومی
[ترجمه ترگمان]برنامه: گرداننده solenoid و موتور، تنظیم کننده سری و هدف عمومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The series features standard 2-way solenoid and piloted piston valves, along with an adjustable electronic timer.
[ترجمه گوگل]این سری دارای شیرهای برقی استاندارد دو طرفه و پیستونی هدایت شونده به همراه یک تایمر الکترونیکی قابل تنظیم است
[ترجمه ترگمان]سری استاندارد ۲ - روش solenoid و شیره ای پیستون را همراه با یک تایمر الکترونیکی قابل تنظیم نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tests will reveal if this is necessary since on test the solenoid valve will operate sluggishly or not at all.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌ها نشان می‌دهند که آیا این ضروری است، زیرا در آزمایش شیر برقی کند عمل می‌کند یا اصلاً کار نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان خواهند داد که آیا این کار لازم است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Under standby conditions, the circuit requires 20mA approximately and while operating the solenoid valve, 200mA.
[ترجمه گوگل]در شرایط آماده به کار، مدار تقریباً 20 میلی آمپر و در حین کار با شیر برقی 200 میلی آمپر نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط آماده به کار، مدار به ۲۰ mA تقریبا و در حالی که the solenoid را فعال می کند، نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It also makes sure that the extra load of the solenoid valve does not cause problems due to sudden voltage drops.
[ترجمه گوگل]همچنین باعث می شود که بار اضافی شیر برقی به دلیل افت ناگهانی ولتاژ مشکلی ایجاد نکند
[ترجمه ترگمان]همچنین اطمینان حاصل می کند که بار اضافی شیره ای solenoid باعث بروز مشکلاتی به علت افت ولتاژ ناگهانی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مارپیچ کهربایی (اسم)
solenoid

تخصصی

[سینما] سلنوید
[برق و الکترونیک] سیملوله ؛ سلنویید پیچکی که به درو هسته ی آهنی قابل حرکتی پیچیده شده است. هنگامی که پیچک با ارسال جریان متناوب یا مستقیم در داخل آن، انرژی دار می شود. سلنویید میتواند انرژی الکتریکی را به انرژی مکانیکی تبدیل کند. شکلهای دیگر سلنویید به جای حرکت محوری، حرکت دورانی را در هسته ایجاد می کنند. هسته می تواند ثابت و پیچک متحرک باشد. - بوبین استوانه ای
[مهندسی گاز] سیم پیچ
[ریاضیات] سیملوله
[پلیمر] سیم پیچ استوانه ای

انگلیسی به انگلیسی

• conductor that produces a magnetic field when an electrical current passes through it (electricity)

پیشنهاد کاربران

سلف
solenoid ( فیزیک )
واژه مصوب: سیم لوله
تعریف: پیچه‏ای از سیم هایی با روکش عایق یا پیچیده‏شده روی لوله‏ای استوانه‏ای یا لوله‏ای با مقطع مربع
شیر برقی چند راهه
در هیدرولیک و پنوماتیک شیر با تحریک جریان الکتریکی. شیر برقی
Solenoid valve

بپرس