solemnize

/ˈsɒləmnaɪz//ˈsɒləmnaɪz/

معنی: با تشریفات انجام دادن
معانی دیگر: مراسم (مذهبی یا قانونی را) انجام دادن، بجا آوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: solemnizes, solemnizing, solemnized
(1) تعریف: to carry out the formalities of performance required by (an occasion).
مشابه: celebrate

- The wedding was solemnized at the church that the bride's family attends.
[ترجمه گوگل] مراسم عروسی در کلیسایی برگزار شد که خانواده عروس در آن شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان] عروسی در کلیسا برگزار شد که خانواده عروس در آن حضور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to make formal or serious, as by performing ceremonies.

- They solemnized their vows to each other in a beautiful wedding ceremony.
[ترجمه گوگل] آنها در یک مراسم عروسی زیبا عهد خود را با یکدیگر ادا کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها vows را در یک مراسم عروسی زیبا از هم جدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: solemnization (n.), solemnizer (n.)
• : تعریف: to perform with dignity and gravity, as required by ritual or other convention.

مترادف ها

با تشریفات انجام دادن (فعل)
solemnize

انگلیسی به انگلیسی

• make serious and solemn; speak solemnly, speak with much seriousness; perform a ceremony (i.e. a wedding); perform or observe in a ritual and formal manner (also solemnise)

پیشنهاد کاربران

The solemn hush continued.
سکوت سنگینی ادامه داشت.
His face was solemn, but his eye was alight with joy.
صورتش جدی بود و چشمهایش از شادی برق می زد.
impressed by the solemnity with which the government exalted the memory of its dead enemy.
...
[مشاهده متن کامل]

تحت تأثیر بزرگداشتی که دولت برای دشمن مرده ی خود به برگزار کرد، قرار گرفت.
His father's looks of solemnity and amazement on this his first appearance on any stage
پدرش در این نخستین حضورش در صحنه، حالت موقر و بهت زده ای داشت.
Bah, said Andrea, a little overcome, by the solemnity of Bertuccio's manner
آندرا از این لحن برتکسیو از رسمانه سخن گفتن او قدری مشوش شد و گفت: اوه
The lunatic's solemn, gloomy face was thin and yellow, with its beard growing in uneven tufts.
قیافه تیره و باشکوه دیوانه که ریش ژولیده و نامنظم آن را زینت می داد، لاغر و زرد به نظر می رسید.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : solemnize / solemnify
✅️ اسم ( noun ) : solemnity / solemnization / solemnness
✅️ صفت ( adjective ) : solemn
✅️ قید ( adverb ) : solemnly
عقد

بپرس