solemnization

/ˌsɒləmnaɪˈzeɪʃn̩//ˌsɒləmnaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: وقار، رسمیت
معانی دیگر: رسمیت، وقار

جمله های نمونه

1. Moreover, remember your solemnization up of the flower stay, party they can also be used as the dinner table set off res again shining sparkle.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، به یاد داشته باشید جشن خود را از اقامت گل، مهمانی آنها همچنین می تواند به عنوان میز شام تنظیم مجدد درخشش دوباره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، به یاد داشته باشید که solemnization خود را در محل اقامت خود به یاد داشته باشید، و همچنین می توانید از آن ها به عنوان میز شام استفاده کنید که دوباره می درخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Solemnization of the said marriage.
[ترجمه گوگل]صیغه عقد مزبور
[ترجمه ترگمان]solemnization از ازدواج گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To promote the nautical culture of American and patriotism, annual American nautical festival takes the lead by the government sector have solemnization activity.
[ترجمه گوگل]برای ترویج فرهنگ دریایی آمریکایی و میهن‌پرستی، جشنواره دریایی سالانه آمریکا رهبری بخش دولتی را بر عهده دارد و فعالیت رسمی دارد
[ترجمه ترگمان]برای ترویج فرهنگ دریایی آمریکا و وطن پرستی، جشنواره دریایی سالیانه آمریکایی، رهبری بخش دولتی را به دست می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although Russia already disintegrate, but this day of important to one is being remained for Russia time, the whole nation held solemnization ceremony by the convention up and down .
[ترجمه گوگل]اگرچه روسیه در حال حاضر تجزیه شده است، اما این روز مهم برای یک روز برای روسیه باقی مانده است، تمام ملت مراسم تشریفات را در کنوانسیون بالا و پایین برگزار کردند
[ترجمه ترگمان]اگرچه روسیه از هم اکنون در حال تجزیه و تحلیل است، اما این روز از اهمیت ویژه ای برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These kinds of application of music mainly aim for doctrinal propagation, atmosphere solemnization, and preparing ways for communication and reaction between the divinities and the believers.
[ترجمه گوگل]این نوع کاربردهای موسیقی عمدتاً با هدف تبلیغ اعتقادی، تشریفات جوی و آماده‌سازی راه‌های ارتباط و واکنش بین خدایان و مؤمنان است
[ترجمه ترگمان]این نوع کاربرد موسیقی به طور عمده برای انتشار doctrinal، جو solemnization، و آماده کردن راه هایی برای ارتباط و واکنش بین خدایان و مومنان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to the best of my knowledge and belief, there is no consanguinity or other lawful cause to bar or hinder the solemnization of the said marriage.
[ترجمه گوگل]بر اساس اطلاعات و اعتقاد من، هیچ گونه قرابت یا علت شرعی دیگری مانع یا مانع از صیغه عقد مذکور نمی شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به بهترین دانش و اعتقاد من، ازدواج فامیلی و یا دیگر دلایل قانونی برای بار کردن و یا جلوگیری از نقض قانون ازدواج وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This Agreement shall take effect only upon the lawful solemnization of the marriage between the parties.
[ترجمه گوگل]این موافقتنامه فقط در صورت صیغه قانونی ازدواج بین طرفین نافذ خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه تنها بر مشروعیت قانونی ازدواج بین طرفین تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وقار (اسم)
gravity, elegance, dignity, solemnity, poise, serenity, solemnization

رسمیت (اسم)
formality, officialism, solemnization

انگلیسی به انگلیسی

• act of solemnizing; performance of a ceremony (i.e. a wedding); act of performing or observing in a ritual and formal manner

پیشنهاد کاربران

برگزاری مراسم ازدواج ( به طور رسمی )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : solemnize / solemnify
✅️ اسم ( noun ) : solemnity / solemnization / solemnness
✅️ صفت ( adjective ) : solemn
✅️ قید ( adverb ) : solemnly
در اسناد رسمی به معنی عقد هست

بپرس