soldiery

/ˈsoʊldʒəri//ˈsəʊldʒəri/

معنی: سربازی، یک دسته سرباز
معانی دیگر: سربازان، لشکریان، نظامیان، گروه سربازان، نیروی نظامی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: soldieries
(1) تعریف: soldiers collectively or in a certain body.
مشابه: army

(2) تعریف: military training.

(3) تعریف: the military profession.

جمله های نمونه

1. The town was filled with disbanded soldiery.
[ترجمه گوگل]شهر مملو از سربازان منحل شده بود
[ترجمه ترگمان]تمام شهر پر از سربازان مزدور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Immortalized by the soldiery in the war of 1914-1 Fred Karno's Army lives on as a descriptor of chaotic organization.
[ترجمه گوگل]ارتش فرد کارنو که توسط سربازی در جنگ 1-1914 جاودانه شد، به عنوان توصیف کننده سازمان آشفته زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]سربازان سربازان در جنگ ۱۹۱۴ - ۱۹۱۴ زندگی فرد Karno را به عنوان یک توصیف از سازماندهی هرج و مرج آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Since the soldiery could only live by looting, the peasantry were rising out of sheer desperation.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که سربازان فقط می توانستند با غارت زندگی کنند، دهقانان از ناامیدی محض برخاسته بودند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که سربازان تنها با غارت و غارت زندگی می کردند، کشاورزان از نومیدی محض بیرون می آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our soldiery exhibited great bravery in the battle.
[ترجمه گوگل]سربازان ما در جنگ شجاعت زیادی از خود نشان دادند
[ترجمه ترگمان]سربازان ما در این نبرد شجاعت بسیار نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Call it a test of soldiery, then.
[ترجمه گوگل]پس اسمش را تست سربازی بگذار
[ترجمه ترگمان]پس یه آزمایش از سربازان رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Generally all soldiers are better equipped and more soldiery and therefore more dangerous.
[ترجمه گوگل]به طور کلی همه سربازان مجهزتر و سربازتر هستند و بنابراین خطرناک تر هستند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، همه سربازان بهتر تجهیز شده اند و سربازان بیشتری دارند و از این رو خطرناک تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Captain Dean voices the sentiment of centuries of colonial soldiery.
[ترجمه گوگل]کاپیتان دین احساسات قرن ها سربازی استعماری را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]فرمانده دین، احساس قرن ها سربازان استعماری را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And some, and among them Rhodri Parry, had more dangerous and precious things to hide from the retreating soldiery.
[ترجمه گوگل]و برخی، و از جمله رودری پری، چیزهای خطرناکتر و گرانبهایی برای پنهان کردن از سربازان عقب نشینی داشتند
[ترجمه ترگمان]و بعضی از آن ها، در میان آن ها، پاری چیزهای خطرناک و گران بها داشتند که از سربازان عقب نشینی پنهان می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hawks could all-too-easily become tempting targets for the soldiery.
[ترجمه گوگل]شاهین ها می توانند به راحتی به اهدافی وسوسه انگیز برای سرباز تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]بازها می توانند به راحتی هدف های وسوسه انگیز برای سربازان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A few days later, the chaplain wrote: The whole region seems literally filled with soldiery.
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، کشیش نوشت: به نظر می رسد تمام منطقه به معنای واقعی کلمه پر از سرباز است
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد، کشیش نوشت: به نظر می رسد که کل منطقه پر از سربازان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mortimer paused to savour the moment - this was what soldiery was all about, he thought.
[ترجمه گوگل]مورتیمر مکث کرد تا آن لحظه را بچشد - فکر کرد سربازی این بود
[ترجمه ترگمان]دکتر مورتیمر کمی مکث کرد تا از آن لحظه لذت ببرد - این همان چیزی بود که تمام سربازان در این مورد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meet the Gentry, their servants, guests, estate workers and the local soldiery.
[ترجمه گوگل]با آقایان، خدمتکاران، مهمانان، کارگران املاک و سربازان محلی ملاقات کنید
[ترجمه ترگمان]the، خدمتکاران، مهمانان، کارگران و سربازان محلی را ملاقات کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The demilitarised zone between North and South Korea, 4km wide on average, is all that keeps two awesome lines of firepower and hair-trigger soldiery apart.
[ترجمه گوگل]منطقه غیرنظامی بین کره شمالی و کره جنوبی که به طور متوسط ​​4 کیلومتر عرض دارد، تنها چیزی است که دو خط عالی قدرت شلیک و ارتش مو را از هم دور نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]منطقه demilitarised بین کره شمالی و جنوبی، ۴ کیلومتر عریض به طور متوسط، تنها دو خط عالی از آتش قدرت آتش و سربازان را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They can be dangerous and rightly fearful in their element, but are no match for the sheer numbers that law-abiding soldiery can throw at them.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند در عنصر خود خطرناک و به درستی ترسناک باشند، اما با اعداد و ارقام محض که سربازان قانونمند می توانند به آنها پرتاب کنند، نیستند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند خطرناک باشند و به درستی از عنصر خود هراس داشته باشند، اما برای ارقام محض که سربازان مطیع قانون می توانند به آن ها پرتاب کنند، تطابق ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سربازی (اسم)
military service, soldiering, soldiery, soldiership

یک دسته سرباز (اسم)
soldiery

انگلیسی به انگلیسی

• soldiers collectively; military personnel

پیشنهاد کاربران

سربازی یعنی تنهایی ودیگه چیزی واسه ازدست دادن نیست

بپرس