solarize

/ˈsoʊləˌraɪz//ˈsəʊləraɪz/

معنی: زیاد در افتاب ماندن و خراب شدن، استفاده کردن از نور افتاب، در معرض افتاب قرار دادن
معانی دیگر: در معرض آفتاب قراردادن، خورشید دادن، (فیلم عکاسی - برای ایجاد لکه یا آثاری) نور دادن، درمعر­ افتاب قراردادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: solarizes, solarizing, solarized
(1) تعریف: to affect by exposing to sunlight.

(2) تعریف: to reverse (a photographic image), as from negative to positive, by exposure to light during development, so as to create special effects.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: solarization (n.)
• : تعریف: of film, to be ruined by overexposure.

جمله های نمونه

1. I hope to solarize my house within 5 years.
[ترجمه گوگل]امیدوارم ظرف 5 سال خانه ام را خورشیدی کنم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم تا ۵ سال دیگه خونه - م رو ترک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Solarize for 3-5 hours every 10-15 days, for improving activeness and function of the product, and increasing frequency of repeating and cycling usage.
[ترجمه گوگل]برای بهبود فعالیت و عملکرد محصول و افزایش دفعات تکرار و استفاده از چرخه، هر 10 تا 15 روز یکبار به مدت 3-5 ساعت سولاریزه کنید
[ترجمه ترگمان]Solarize ۳ - ۵ ساعت در هر ۱۰ - ۱۵ روز، برای بهبود عملکرد و عملکرد محصول، و افزایش فرکانس تکرار و کاربرد دوچرخه سواری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Be careful not to solarize the photographic film.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید فیلم عکاسی را خورشیدی نکنید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که فیلم عکاسی را فراموش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mr. Sun appeared in the sky at the weekend finally. So big brother decided to organize all the family to ART SPACE 800 to solarize our nearly moldy mood for about one week.
[ترجمه گوگل]آقای خورشید در آخر هفته بالاخره در آسمان ظاهر شد بنابراین برادر بزرگ تصمیم گرفت تمام اعضای خانواده را در ART SPACE 800 سازماندهی کند تا حال و هوای تقریباً کپک زده ما را برای حدود یک هفته منعکس کند
[ترجمه ترگمان]بالاخره آخر هفته آقای سان در آسمان ظاهر شد بنابراین، برادر بزرگ تر تصمیم گرفت تا تمام خانواده را به فضا شماره ۸۰۰ سازماندهی کند تا حدود یک هفته از حال و هوای کپک زده ما بکاهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Say you've built an image editor and you want to let other developers write plug-ins to perform special effects like solarize, blur, or making every other pixel green. Whatever.
[ترجمه گوگل]فرض کنید یک ویرایشگر تصویر ساخته‌اید و می‌خواهید به توسعه‌دهندگان دیگر اجازه دهید تا پلاگین‌هایی بنویسند تا جلوه‌های ویژه‌ای مانند خورشیدی، تاری، یا سبز کردن هر پیکسل دیگر را انجام دهند هر چه
[ترجمه ترگمان]بگویید که یک ویرایشگر تصویر ساخته اید و شما می خواهید به توسعه دهندگان اجازه دهید تا افکت های ویژه مثل solarize، تاری، یا ساخت هر نقطه سبز دیگری انجام دهند هر چی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیاد در افتاب ماندن و خراب شدن (فعل)
solarize

استفاده کردن از نور افتاب (فعل)
solarize

در معرض افتاب قرار دادن (فعل)
sun, solarize

انگلیسی به انگلیسی

• damage by overexposing to sunlight (of a photographic negative); expose to the effects of the sun (also solarise)

پیشنهاد کاربران

بپرس