solar

/ˈsoʊlə//ˈsəʊlə/

معنی: خورشیدی، وابسته بخورشید
معانی دیگر: وابسته به خورشید، آفتابی، شمسی، تولید شده در خورشید، ساطع از خورشید، وابسته به نور یا گرمای خورشید

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, relating to, or derived from the sun.

- a solar eclipse
[ترجمه گوگل] یک خورشید گرفتگی
[ترجمه ترگمان] یک کسوف (نوعی خورشید گرفتگی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- solar heat
[ترجمه گوگل] گرمای خورشیدی
[ترجمه ترگمان] حرارت خورشیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: measuring time in relation to the sun.

- a solar calendar
[ترجمه گوگل] یک تقویم شمسی
[ترجمه ترگمان] تقویم خورشیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: powered by the sun's energy.

- a solar battery
[ترجمه گوگل] یک باتری خورشیدی
[ترجمه ترگمان] یک باتری خورشیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. solar energy
انرژی خورشیدی

2. solar heating
گرمسازی خورشیدی

3. solar plexus
شبکه ی اعصاب ورا شکمی

4. a solar calendar is different from a lunar one
تقویم شمسی با تقویم قمری فرق دارد.

5. the solar system
منظومه ی شمسی

6. in the solar year 1377
در سنه ی 1377 شمسی

7. lunar and solar months
ماه های قمری و شمسی

8. the earth is the fifth largest planet of the solar system
زمین از نظر بزرگی پنجمین سیاره ی منظومه ی شمسی است.

9. A few years ago a car fuelled by solar energy would have been inconceivable.
[ترجمه گوگل]چند سال پیش ماشینی که با انرژی خورشیدی سوخت می گرفت غیر قابل تصور بود
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش ماشینی که با انرژی خورشیدی تغذیه می شد غیرقابل تصور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Solar panels can only operate in sunlight.
[ترجمه گوگل]پنل های خورشیدی فقط می توانند در زیر نور خورشید کار کنند
[ترجمه ترگمان]پانل های خورشیدی تنها می توانند در نور خورشید عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Solar energy is an idea whose time has come.
[ترجمه گوگل]انرژی خورشیدی ایده ای است که زمان آن فرا رسیده است
[ترجمه ترگمان]انرژی خورشیدی ایده ای است که زمان آن فرا رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When there is solar halo, it will rain; when there is lunar halo, it will blow.
[ترجمه گوگل]وقتی هاله خورشیدی وجود داشته باشد، باران خواهد بارید وقتی هاله قمری وجود داشته باشد، می‌وزد
[ترجمه ترگمان]وقتی هاله خورشیدی وجود داشته باشد، باران خواهد بارید؛ زمانی که هاله نور وجود داشته باشد، آن نیز منفجر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The machine runs on solar power.
[ترجمه گوگل]دستگاه با انرژی خورشیدی کار می کند
[ترجمه ترگمان]دستگاه با انرژی خورشیدی حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Solar power is now a viable alternative to oil-fired water heaters.
[ترجمه گوگل]انرژی خورشیدی اکنون جایگزین مناسبی برای آبگرمکن های نفتی است
[ترجمه ترگمان]انرژی خورشیدی در حال حاضر جایگزین مناسبی برای آب گرم کن های خورشیدی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many people here are turning to solar power.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در اینجا به انرژی خورشیدی روی می آورند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در اینجا به انرژی خورشیدی تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The possibility of travelling to other solar systems still lies in the distant future.
[ترجمه گوگل]امکان سفر به منظومه های خورشیدی دیگر هنوز در آینده ای دور نهفته است
[ترجمه ترگمان]امکان سفر به دیگر سیستم های خورشیدی هنوز در آینده دور نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A total solar eclipse is due to take place some time tomorrow.
[ترجمه گوگل]قرار است فردا خورشید گرفتگی کامل رخ دهد
[ترجمه ترگمان]در کل خورشید گرفتگی کلی قرار است فردا رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Radiation comes from the sun during solar flares.
[ترجمه گوگل]تابش از خورشید در طول شراره های خورشیدی می آید
[ترجمه ترگمان]تشعشع در نور خورشید از خورشید می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Solar panels trap energy from the sun.
[ترجمه گوگل]پنل های خورشیدی انرژی خورشید را به دام می اندازند
[ترجمه ترگمان]پانل های خورشیدی انرژی را از خورشید به دام می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خورشیدی (صفت)
resembling the sun, solar

وابسته به خورشید (صفت)
solar

تخصصی

[برق و الکترونیک] خورشیدی
[صنایع غذایی] خورشیدی
[بهداشت] آفتابی
[ریاضیات] خورشیدی، شمسی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the sun; powered by the energy of the sun; determined by the sun
solar means relating to the sun.

پیشنهاد کاربران

🔊 دوستان دقت کنین که /سُلِ/ خونده میشه نه /سُلار/.
/ˈsoʊlə/
خورشیدی. شمسی
مثال:
attempts to harness solar energy
تلاشهایی برای مهار کردن انرژی خورشیدی
خورشیدی
مثال: Solar energy is becoming increasingly popular.
انرژی خورشیدی به طور روزافزون محبوبیت می یابد.
✍️ Solar calendar : تقویم شمسی
✍️ Lunar calendar : تقویم قمری
✍️ Christian calendar : تقویم میلادی
خورشیدی
Solar system: منظومه خورشیدی/منظومه شمسی
خورشیدی، وابسته به خورشید مانند باطری خورشیدی صفحه های خورشیدی🙋

بپرس