soil erosion

جمله های نمونه

1. Crop rotation helps prevent soil erosion.
[ترجمه گوگل]تناوب زراعی به جلوگیری از فرسایش خاک کمک می کند
[ترجمه ترگمان]چرخش محصول به جلوگیری از فرسایش خاک کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Soil erosion was mitigated by the planting of trees.
[ترجمه ناشناس] خاک تو سر فرسایش خاک
|
[ترجمه گوگل]فرسایش خاک با کاشت درختان کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]فرسایش خاک با کاشت درختان کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tree cover would prevent further soil erosion.
[ترجمه گوگل]پوشش درخت از فرسایش بیشتر خاک جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]پوشش درختی از فرسایش خاک بیشتر جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In addition, the scale of measurement over which soil erosion occurs affects the measurement itself.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مقیاس اندازه گیری که فرسایش خاک در آن رخ می دهد، خود اندازه گیری را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مقیاس سنجش که فرسایش خاک روی آن رخ می دهد بر خود اندازه گیری تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even an innocent-looking cup of coffee creates soil erosion because of over-production on coffee plantations, and chronic water pollution during processing.
[ترجمه گوگل]حتی یک فنجان قهوه با ظاهری بی گناه باعث فرسایش خاک به دلیل تولید بیش از حد در مزارع قهوه و آلودگی مزمن آب در طول فرآوری می شود
[ترجمه ترگمان]حتی یک فنجان قهوه که به نظر می رسد باعث فرسایش خاک می شود، به دلیل تولید بیش از حد در مزارع قهوه و آلودگی آب مزمن در طول فرآیند، باعث فرسایش خاک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For agriculture, the most significant result of accelerated soil erosion is a reduction in productivity.
[ترجمه گوگل]برای کشاورزی، مهم ترین نتیجه فرسایش سریع خاک، کاهش بهره وری است
[ترجمه ترگمان]برای کشاورزی، مهم ترین نتیجه فرسایش خاک تسریع شده، کاهش بهره وری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The area is plagued by soil erosion and flooding.
[ترجمه گوگل]این منطقه دچار فرسایش خاک و سیل شده است
[ترجمه ترگمان]این منطقه از فرسایش خاک و سیل رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They also harbour wildlife and help prevent soil erosion.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین دارای حیات وحش هستند و به جلوگیری از فرسایش خاک کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به محافظت از حیات وحش و کمک به جلوگیری از فرسایش خاک کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Without the trees, soil erosion in the area accelerated rapidly.
[ترجمه گوگل]بدون درختان، فرسایش خاک در منطقه به سرعت افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]بدون درختان، فرسایش خاک در منطقه به سرعت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Poor farming methods have contributed to increased soil erosion.
[ترجمه گوگل]روش های ضعیف کشاورزی به افزایش فرسایش خاک کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]روش های ضعیف کشاورزی در افزایش فرسایش خاک نقش داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pollution, mining, uncontrolled tourism and soil erosion caused by logging are to blame.
[ترجمه گوگل]آلودگی، معدن، گردشگری کنترل نشده و فرسایش خاک ناشی از قطع درختان مقصر هستند
[ترجمه ترگمان]آلودگی، معدن، گردشگری کنترل نشده و فرسایش خاک ناشی از قطع درختان مقصر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is soil erosion really a problem?
[ترجمه گوگل]آیا فرسایش خاک واقعاً مشکل ساز است؟
[ترجمه ترگمان]آیا فرسایش خاک واقعا یک مشکل است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However the methodologies in assessing soil erosion hazard, as well as policy instruments, may well not be applicable outside the United States.
[ترجمه گوگل]با این حال، روش‌های ارزیابی خطر فرسایش خاک، و همچنین ابزارهای سیاستی، ممکن است در خارج از ایالات متحده قابل اجرا نباشند
[ترجمه ترگمان]با این حال، روش های ارزیابی خطر فرسایش خاک و نیز ابزارهای سیاست ممکن است در خارج از ایالات متحده قابل اجرا نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In many instances this is too late to obviate desertification and soil erosion.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد این برای جلوگیری از بیابان زایی و فرسایش خاک بسیار دیر است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد این مساله برای برطرف نمودن بیابان زایی و فرسایش خاک بسیار دیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] فرسایش خاک
[آب و خاک] فرسایش خاک

انگلیسی به انگلیسی

• washing away of soil, sweeping away of soil

پیشنهاد کاربران

بپرس