• : تعریف: (French) characterizing or titling oneself thus; so-called.
انگلیسی به انگلیسی
• (french) so-called; would be; self-styled
پیشنهاد کاربران
Soi - disant /swadizɑ̃/ – meaning ( adj ) so - called; self - styled. به گفته خود؛ خود خوانده؛ به زعم خود؛ ظاهراً؛ مثلاً؛ به اصطلاح Example 1: 👇 The soi - disant quality newspapers are sprouting business sections, so there is a great demand for business journalists. ... [مشاهده متن کامل]
روزنامه های به اصطلاح با کیفیت در حال رشد بخش های تجاری هستند، بنابراین تقاضای زیادی برای روزنامه نگاران تجاری وجود دارد. Example 2: 👇 What disappoints me most is that the five conservative justices are all soi - disant Catholics. چیزی که بیشتر از همه من را ناامید می کند این است که پنج قاضی محافظه کار همگی به زعم خود کاتولیک هستند. Example 3: 👇 But being designed by the soi - disant world's greatest advertising industry, it couldn't be as simple as that. اگر توسط مثلاً بزرگ ترین صنعت تبلیغاتی جهان طراحی شده بود، تا این حد ساده نبود. Example 4: 👇 Being a man of a soi - disant literary bent, he marched in the parade with the James Joyce Reading Society of Denver. از آنجایی که او مردی بود که به گفته ی خود دارای گرایش ادبی بود، در رژه با انجمن کتابخوانی جیمز جویس دنور راهپیمایی کرد.