softy

/ˈsɒfti//ˈsɒfti/

معنی: پسر ضعیف وزن نما، ادم ضعیف و سست عنصر
معانی دیگر: (عامیانه)، آدم احساساتی، زود گریه، زودباور، زود پذیر، softie پسر ضعیف وزن نما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: softies
(1) تعریف: (informal) someone who is sentimental and soft-hearted.

(2) تعریف: one who cannot discipline or be strict.

جمله های نمونه

1. 'You're a bunch of softies!' the sergeant shouted to the new recruits.
[ترجمه گوگل]"شما یک مشت نرم هستید!" گروهبان به سربازان جدید فریاد زد
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! استوار به تازه وارد بانگ زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She tensed; very softy he blew into her ear, until she quivered as his warm breath passed through her.
[ترجمه گوگل]او تنش کرد؛ خیلی نرم توی گوشش دمید، تا اینکه وقتی نفس گرمش از درونش می گذشت، به لرزه افتاد
[ترجمه ترگمان]او عصبی شد؛ خیلی ملایم بود و در گوش او باد می زد، تا اینکه وقتی نفس گرم او از میان او رد شد می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They therefore submitted nasty strategies, trying to exploit these anticipated softies!
[ترجمه گوگل]بنابراین، آنها استراتژی‌های ناخوشایندی را ارائه کردند و سعی کردند از این نرم‌افزارهای پیش‌بینی‌شده سوءاستفاده کنند!
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها استراتژی های کثیفی را ارائه دادند و سعی کردند از این softies پیش بینی شده بهره برداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But in fact he was a big softy, and I believe was quite hurt because I was scared of him.
[ترجمه گوگل]اما در واقع او یک نرم‌افزار بزرگ بود و فکر می‌کنم خیلی آسیب دیده بود زیرا از او می‌ترسیدم
[ترجمه ترگمان]اما در واقع، اون یه آدم softy و من باور دارم که خیلی ناراحت شدم چون از اون می ترسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Softies Leather corals lack the hard calcium carbonate skeleton of stony corals.
[ترجمه گوگل]مرجان های چرمی سافتیس فاقد اسکلت سخت کربنات کلسیم مرجان های سنگی هستند
[ترجمه ترگمان]مرجان ها مرجان ها اسکلت سخت کربنات کلسیم را از مرجان ها سنگی به خود اختصاص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then, as the softies were driven extinct, Harrington followed them, having no easy prey left.
[ترجمه گوگل]سپس، هنگامی که نرم ها منقرض شدند، هرینگتون آنها را دنبال کرد و طعمه آسانی نداشت
[ترجمه ترگمان]سپس، همچنان که the از میان رفته بودند، هرینگتون به دنبال آن ها به دنبال آن ها به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Baden Powell boys say we're no softies.
[ترجمه گوگل]پسران بادن پاول می گویند ما نرم نیستیم
[ترجمه ترگمان]گروه \"دن پاول\" می گویند ما no نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A jackboot serial killer on the loose, stomping down the humanist softies of soul?
[ترجمه گوگل]یک قاتل زنجیره‌ای با جک‌بوت در حال گشاد، که لطافت روح انسان‌گرا را زیر پا می‌گذارد؟
[ترجمه ترگمان]یک قاتل سریالی jackboot روی زمین رها می شود و با سبک humanist روح humanist را خراب می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Frank: What can I say? I'm a softy.
[ترجمه گوگل]فرانک: چی بگم؟ من نرمی هستم
[ترجمه ترگمان]چی میتونم بگم؟ من آدم softy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is a softy who cuddles dictators.
[ترجمه گوگل]او نرمی است که دیکتاتورها را در آغوش می گیرد
[ترجمه ترگمان]او a است که دیکتاتور نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Boehner's not always a softy: He's delivered plenty of fiery speeches against Barack Obama and the Democrats.
[ترجمه گوگل]بونر همیشه ملایم نیست: او سخنرانی های آتشین زیادی علیه باراک اوباما و دموکرات ها ایراد کرده است
[ترجمه ترگمان]بونر همیشه یک softy نیست: او بسیاری از سخنرانی های آتشین خود را علیه باراک اوباما و دموکرات ها ایراد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Features: with high softy when grinding the workpiece, good self-sharpening, good for surface of the workpiece. Good effect to electroplate.
[ترجمه گوگل]ویژگی ها: با نرمی بالا هنگام سنگ زنی قطعه کار، خود تیز شوندگی خوب، مناسب برای سطح قطعه کار اثر خوب به آبکاری
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها: زمانی که قطعه کار را آسیاب می کنید، خود تیز کننده خوب، برای سطح قطعه کار مفید است تاثیر خوبی بر electroplate گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Softy Basket for Easter or for any occasions with children at $198 only.
[ترجمه گوگل]سبد نرم برای عید پاک یا برای هر مناسبت با کودکان فقط 198 دلار است
[ترجمه ترگمان]سبد سبد برای عید پاک یا برای هر موقعیتی با کودکان تنها ۱۹۸ دلار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sequence I is Holocene softy sediment.
[ترجمه گوگل]دنباله I رسوب نرم هولوسن است
[ترجمه ترگمان]توالی من holocene softy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پسر ضعیف وزن نما (اسم)
softie, softy

ادم ضعیف و سست عنصر (اسم)
softie, softy

انگلیسی به انگلیسی

• foolish or stupid person; softhearted person; weakling (also softie)
you call someone a softy if they react to being hurt by crying too easily or making too much fuss; an informal word.
you can also refer to someone as a softy if you think that they are easily made to feel sympathy or sadness, for example by a sad film or story; an informal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : soften
✅️ اسم ( noun ) : softness / softy / softie
✅️ صفت ( adjective ) : soft
✅️ قید ( adverb ) : softly
آدم ضعیف النفس

بپرس