softhearted

/ˈsɒftˈhɑːtɪd//ˈsɒftˈhɑːtɪd/

معنی: دل رحیم، نازک دل، نرم دل
معانی دیگر: مهربان، دلرحم، رحیم، باعطوفت، دلسوز، نازک دل، نرم دل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: soft-heartedly (adv.), soft-heartedness (n.)
• : تعریف: having a compassionate and generous spirit; sympathetic.
متضاد: hardhearted, pitiless, stonyhearted
مشابه: compassionate, tender-hearted, warm-hearted

- very soft-hearted with children
[ترجمه گوگل] بسیار مهربان با بچه ها
[ترجمه ترگمان] با کودکان بسیار مهربان و مهربان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Softhearted is sick, but you are life.
[ترجمه گوگل]Softhearted بیمار است، اما شما زندگی هستید
[ترجمه ترگمان]softhearted مریضه، اما تو زندگی ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He seems bad-tempered but he's very soft-hearted underneath.
[ترجمه گوگل]او بداخلاق به نظر می رسد اما در زیر آن بسیار نرم است
[ترجمه ترگمان]او خیلی عصبانی به نظر می رسد، اما در زیر پایش خیلی نرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's always lending her money; he's too soft-hearted.
[ترجمه گوگل]او همیشه به او پول قرض می دهد او بیش از حد نرمدل است
[ترجمه ترگمان]او همیشه به او پول قرض می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's too soft-hearted for his own good.
[ترجمه گوگل]او به نفع خودش بیش از حد نرمدل است
[ترجمه ترگمان]اون خیلی نرمه برای خودش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I believe he is soft-hearted underneath.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که او در زیر قلب نرم است
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که او در زیر پایش نرم و بی عاطفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nakki, though happy to wait with her until Parma recovered herself, was anything but soft-hearted.
[ترجمه گوگل]ناکی، اگرچه خوشحال بود که با او منتظر ماند تا پارما خودش را بهبود بخشد، اما هر چیزی جز مهربان بود
[ترجمه ترگمان]با اینکه خیلی خوشحال بودم که با او صبر کنم تا اینکه او خودش را بهبود بخشید، چیزی غیر از مهربانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She might have been soft-hearted and vulnerable once, where he was concerned, but she was a lot older and wiser now.
[ترجمه گوگل]او ممکن است زمانی نرم و آسیب پذیر بوده باشد، اما او اکنون بسیار پیرتر و عاقل تر شده بود
[ترجمه ترگمان]او ممکن بود زمانی حساس و آسیب پذیر باشد، جایی که به او مربوط می شد، اما حالا خیلی بزرگ تر و عاقل تر از آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was so soft-hearted, he hated anyone to cry.
[ترجمه گوگل]او آنقدر مهربان بود که از گریه کردن هر کسی متنفر بود
[ترجمه ترگمان]اون خیلی مهربون بود و از هر کسی که گریه کنه متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Amiss cursed himself for a soft-hearted fool.
[ترجمه گوگل]آمیس خودش را به خاطر یک احمق مهربان لعنت کرد
[ترجمه ترگمان]او خودش را به خاطر یک احمق مهربان نفرین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are various kinds of softhearted and wonderful heaven visitors in it and. a traditional show ?"Take the pearl from the mouth of a shark".
[ترجمه گوگل]در آن میهمانان مهربان و شگفت انگیز بهشت ​​هستند و نمایش سنتی "مروارید را از دهان یک کوسه بردارید"
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از softhearted و visitors عالی در آن وجود دارد یک نمایش سنتی؟ \" مرواریدی را از دهان کوسه در نظر بگیرید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We should not be softhearted towards hardened criminals.
[ترجمه گوگل]ما نباید نسبت به جنایتکاران سرسخت نرم باشیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید نسبت به تبهکاران سرسخت باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are various kinds of softhearted and wonderful heaven visitors in it and. a traditional show ?C "Take the pearl from the mouth of a shark".
[ترجمه گوگل]در آن میهمانان مهربان و شگفت انگیز بهشت ​​هستند و نمایش سنتی ?C "مروارید را از دهان یک کوسه بگیرید"
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از softhearted و visitors عالی در آن وجود دارد یک نمایش سنتی؟ ج \" مرواریدی را از دهان کوسه در نظر بگیرید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This winter good hope softhearted and is warm.
[ترجمه گوگل]این زمستان امید خوب دلش آرام است و گرم است
[ترجمه ترگمان]این زمستان بسیار خوب است و گرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. FDR was certainly right when he said, "As a nation we may take pride in the fact that we are softhearted;"
[ترجمه گوگل]مطمئناً FDR درست بود که گفت: "به عنوان یک ملت ممکن است به این واقعیت که ما مهربان هستیم افتخار کنیم "
[ترجمه ترگمان]اگر FDR گفت: \" به عنوان یک ملت، ما ممکن است به این حقیقت که ما softhearted هستیم افتخار کنیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دل رحیم (صفت)
soft-boiled, softhearted, tender-hearted

نازک دل (صفت)
softhearted

نرم دل (صفت)
softhearted

انگلیسی به انگلیسی

• tender-hearted, sympathetic
someone who is soft-hearted is sympathetic and kind.

پیشنهاد کاربران

مهربان، رئوف. دلسوز. دل رحم
مثال:
Oh your brother is a really soft - hearted person.
اوه برادر شما واقعا یک انسان مهربان و دل رحمی است.
دل نازک
حلیم النفس ؛ نرم دل. ( ازناظم الاطباء ) .
Soft - hearted و Determined دقیقا در مقابل هم قرار دارن
Soft - hearted میشه نازک دل و دل رحم
Determined میشه جدی و مصمم و کسی که اصلا احساسی تصمیم نمیگیره
دل نازک، مهربون
A person who is kind
دلرحم

بپرس