softener

/ˈsɒfənər//ˈsɒfnə/

معنی: نرم کننده
معانی دیگر: (رختشویی) ماده ی نرم کننده ی پارچه (fabric softener هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something that softens, esp. a preparation used in washing to soften fabrics, or a water softener.

جمله های نمونه

1. This is a good fabric softener for woolens.
[ترجمه گوگل]این نرم کننده خوبی برای پارچه های پشمی است
[ترجمه ترگمان]این نرم کننده پارچه خوبی برای پشمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus the volume of water that a softener can soften before regeneration is a function of the hardness content of the water.
[ترجمه گوگل]بنابراین حجم آبی که یک نرم کننده می تواند قبل از بازسازی نرم شود تابعی از سختی آب است
[ترجمه ترگمان]بنابراین حجم آب که نرم کننده قبل از بازسازی را نرم می کند، تابعی از سختی و سختی آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Benckiser is best known for its Calgon water softener.
[ترجمه گوگل]Benckiser بیشتر برای نرم کننده آب Calgon خود شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]Benckiser به خاطر نرم کننده آب calgon مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No other powder or softener is needed.
[ترجمه گوگل]هیچ پودر یا نرم کننده دیگری مورد نیاز نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ پودر یا نرم کننده دیگه لازم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Add fabric softener during the final rinse.
[ترجمه گوگل]در طول شستشوی نهایی، نرم کننده پارچه را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]نرم کننده پارچه را در طول آب شدن نهایی به آن اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One is chemical, using either a metal softener or corrosive.
[ترجمه گوگل]یکی شیمیایی است که از نرم کننده فلز یا خورنده استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها شیمیایی است و از نرم کننده فلز یا خورنده استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A water softener must be fitted after the supply to the drinking water so that this is left providing hard water for drinking.
[ترجمه گوگل]یک نرم کننده آب باید پس از تامین آب آشامیدنی تعبیه شود تا آب سخت برای آشامیدن تامین شود
[ترجمه ترگمان]نرم کننده آب باید بعد از تامین آب آشامیدنی متناسب باشد تا آب سخت برای نوشیدن فراهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The second is to install a water softener into the cold water supply.
[ترجمه گوگل]دوم نصب یک نرم کننده آب در منبع آب سرد است
[ترجمه ترگمان]دومین، نصب نرم کننده آب در منبع آب سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "A water softener may help your plumbing, but it's hard water that is better for your health, " she says.
[ترجمه گوگل]او می گوید: «نرم کننده آب ممکن است به لوله کشی شما کمک کند، اما این آب سخت است که برای سلامتی شما بهتر است
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" یک نرم کننده آب ممکن است به لوله کشی شما کمک کند، اما آب سختی است که برای سلامتی شما بهتر است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The use of a water softener may increase the speed of anode consumption. More frequent inspection of the anode is needed when using softened (or phosphate treated) water.
[ترجمه گوگل]استفاده از نرم کننده آب ممکن است سرعت مصرف آند را افزایش دهد هنگام استفاده از آب نرم شده (یا تصفیه شده با فسفات)، بازرسی مکرر آند مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]استفاده از نرم کننده آب ممکن است سرعت مصرف آند را افزایش دهد بازرسی مکرر آند در هنگام استفاده از آب نرم (یا فسفات)مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Calgon Water Softener is considered safe for use on all types of cloth diapers.
[ترجمه گوگل]نرم کننده آب Calgon برای استفاده در انواع پوشک های پارچه ای ایمن در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]calgon آب برای استفاده در همه انواع پوشک پارچه ای ایمن در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People living in hard water areas available water softener to remove excess minerals, to increase its wettability, which is easier to wash away the cleaning agent or hair!
[ترجمه گوگل]افرادی که در مناطق آب سخت زندگی می کنند نرم کننده آب موجود برای حذف مواد معدنی اضافی، افزایش رطوبت پذیری آن، که شستن پاک کننده یا مو راحت تر است!
[ترجمه ترگمان]افرادی که در مناطق آبی سخت زندگی می کنند، نرم کننده آب موجود را برای اضافه کردن مواد معدنی اضافی به منظور بالا بردن wettability، که برای پاک کردن عامل تمیز کردن و یا مو آسان تر است، به کار می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The water softener system could be short-brining itself due to the salt "mushing" at the bottom of the brine tank.
[ترجمه گوگل]سیستم نرم کننده آب ممکن است به دلیل وجود نمک در ته مخزن آب نمک کوتاه شود
[ترجمه ترگمان]سیستم نرم کننده آب می تواند به دلیل نمک \"mushing\" در کف مخزن آب نمک به خود جذب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As hard water flows through the water softener, it passes around the plastic beads.
[ترجمه گوگل]همانطور که آب سخت از طریق نرم کننده آب جریان می یابد، از اطراف مهره های پلاستیکی عبور می کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آب سخت از نرم کننده آب عبور می کند، در اطراف مهره های پلاستیکی عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نرم کننده (صفت)
emollient, softener

تخصصی

[شیمی] نرم کننده، کاهنده سختی آب
[مهندسی گاز] نرم کننده
[نساجی] نرم کننده - نرم کن - ماده نرم کننده پلاستیکها
[ریاضیات] نرم کننده

انگلیسی به انگلیسی

• something that makes soft; liquid substance added to laundry to increase its softness

پیشنهاد کاربران

بپرس