sodium chloride

/ˈsoʊdɪəmˈklɔːraɪd//ˈsəʊdɪəmˈklɔːraɪd/

معنی: نمک طعام
معانی دیگر: نمک خوراکی، نمک طعام (nacl)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a colorless crystalline compound, used as a flavoring and preservative for food; table salt.

جمله های نمونه

1. Sodium chloride is more commonly known as salt.
[ترجمه گوگل]کلرید سدیم بیشتر به عنوان نمک شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]کلرید سدیم بیشتر به عنوان نمک شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sodium chloride is the chemical name for common salt.
[ترجمه گوگل]کلرید سدیم نام شیمیایی نمک معمولی است
[ترجمه ترگمان]کلرید سدیم یک نام شیمیایی برای نمک عام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The scientific name for common salt is sodium chloride.
[ترجمه گوگل]نام علمی نمک معمولی کلرید سدیم است
[ترجمه ترگمان]نام علمی نمک رایج سدیم کلرید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Inorganic salts such as sodium chloride, potassium chloride and potassium iodide form eutectic mixtures with water.
[ترجمه گوگل]نمک های غیر آلی مانند کلرید سدیم، کلرید پتاسیم و یدید پتاسیم مخلوط های یوتکتیک را با آب تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]نمک های غیر آلی مثل سدیم کلرید، پتاسیم کلرید و پتاسیم یدید با آب مخلوط های اوتکتیک را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Appropriate management of the volume excess should include sodium chloride restriction.
[ترجمه گوگل]مدیریت مناسب حجم اضافی باید شامل محدودیت کلرید سدیم باشد
[ترجمه ترگمان]مدیریت مناسب حجم اضافی باید شامل محدودیت سدیم کلرید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Typically in these cases, sodium chloride has been substituted for powdered lactose or other carbohydrate.
[ترجمه گوگل]به طور معمول در این موارد، کلرید سدیم جایگزین لاکتوز پودری یا سایر کربوهیدرات ها شده است
[ترجمه ترگمان]به طور معمول در این موارد، سدیم کلرید جایگزین لاکتوز کنندگی به لاکتوز یا دیگر کربوهیدرات می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Salt Sodium chloride is found naturally in many foods and is essential for a healthy body.
[ترجمه گوگل]نمک کلرید سدیم به طور طبیعی در بسیاری از غذاها یافت می شود و برای یک بدن سالم ضروری است
[ترجمه ترگمان]کلرید نمک به طور طبیعی در بسیاری از غذاها یافت می شود و برای بدن سالم ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because it costs more than sodium chloride, it is not used much for roads.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که قیمت آن از کلرید سدیم بیشتر است، برای جاده ها استفاده زیادی نمی شود
[ترجمه ترگمان]چون بیشتر از سدیم کلرید است، برای جاده ها زیاد استفاده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this instance, the sodium chloride is entirely excluded from the intracellular compartment.
[ترجمه گوگل]در این مثال، کلرید سدیم به طور کامل از محفظه داخل سلولی حذف می شود
[ترجمه ترگمان]در این نمونه، سدیم کلرید به طور کامل از درون محفظه داخلی حذف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After washing the resin with ammonia free water, sodium chloride is used to elute the ammonium ion from the resin.
[ترجمه گوگل]پس از شستشوی رزین با آب بدون آمونیاک، از کلرید سدیم برای شستشوی یون آمونیوم از رزین استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سدیم کلرید پس از شستن رزین با آب آزاد آمونیاک برای elute یون آمونیوم از رزین مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For example, when sodium chloride dissolves in water, there is a small net gain in energy.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، هنگامی که کلرید سدیم در آب حل می شود، افزایش خالص کمی در انرژی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای مثال زمانی که کلرید سدیم در آب حل می شود، یک سود خالص کوچک در انرژی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The method for determination of pentoxifylline in pentoxifylline sodium chloride injection by reversed phase high performance liquid chromatography was set up.
[ترجمه گوگل]روش تعیین پنتوکسی فیلین در تزریق کلرید سدیم پنتوکسی فیلین با کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا فاز معکوس راه اندازی شد
[ترجمه ترگمان]روش تعیین of در تزریق کلرید سدیم به وسیله کروماتوگرافی مایع عملکرد بالا، راه اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pesticide residues were extracted with acetonitrile and sodium chloride under mechanical shaking, and separated by centrifuging and partitioning.
[ترجمه گوگل]بقایای آفت کش ها با استونیتریل و کلرید سدیم تحت تکان دادن مکانیکی استخراج و با سانتریفیوژ و پارتیشن بندی جدا شدند
[ترجمه ترگمان]باقیمانده آفت کش با acetonitrile و کلرید سدیم در زیر لرزش مکانیکی استخراج و با centrifuging و پارتیشن بندی از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was not appropriate for sodium sulfate, sodium chloride, sodium dihydrogen phosphate and disodium tetraborate decahydrate to be used as detergent builder.
[ترجمه گوگل]استفاده از سولفات سدیم، کلرید سدیم، دی هیدروژن فسفات سدیم و دی سدیم تترابورات دکاهیدرات به عنوان سازنده مواد شوینده مناسب نبود
[ترجمه ترگمان]این کار برای سولفات سدیم، سدیم کلرید، سدیم dihydrogen فسفات و disodium tetraborate decahydrate مناسب نبود تا به عنوان سازنده مواد شوینده استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The control of the growth rate of Sodium chloride crystallization by adding manganous ion into the brine is studied through indoor experiment and outdoor production test.
[ترجمه گوگل]کنترل سرعت رشد کریستالیزاسیون کلرید سدیم با افزودن یون منگنوز به آب نمک از طریق آزمایش داخلی و آزمایش تولید در فضای باز مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کنترل نرخ رشد of کلرید سدیم با افزودن یون manganous به آب نمک از طریق آزمایش داخلی و آزمایش تولید در فضای باز مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نمک طعام (اسم)
halite, salt, sodium chloride

تخصصی

[نساجی] کلراید سدیم - نمک طعام
[نفت] کلرور سدیم

انگلیسی به انگلیسی

• table salt, salt composed of sodium and chlorine

پیشنهاد کاربران

بپرس