1. Afternoon:Joining the family sodality with local people.
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر: پیوستن به همنشینی خانوادگی با مردم محلی
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر: پیوستن به اعضای خانواده با مردم محلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Evening:Joining the family sodality with local people.
[ترجمه گوگل]عصر: پیوستن به همنشینی خانوادگی با مردم محلی
[ترجمه ترگمان]عصر: پیوستن به افراد خانواده با مردم محلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The main purpose of this sodality was to make the leaders know each other better by some communication and wonderful games.
[ترجمه گوگل]هدف اصلی از این همدلی این بود که رهبران با برخی ارتباطات و بازی های شگفت انگیز یکدیگر را بهتر بشناسند
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی این sodality این بود که رهبران با برخی از ارتباطات و بازی های عالی یکدیگر را بهتر بشناسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The club will hold sodality every year and invite members for free.
[ترجمه گوگل]این باشگاه هر ساله مراسمی برگزار می کند و اعضا را به صورت رایگان دعوت می کند
[ترجمه ترگمان]این باشگاه هر سال sodality را برگزار خواهد کرد و اعضا را به طور رایگان دعوت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The main purpose of this sodality was to make the leaders know each other better by some communion and wonderful games.
[ترجمه گوگل]هدف اصلی از این همدلی این بود که رهبران را با همدیگر و بازی های شگفت انگیز بهتر بشناسند
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی این sodality این بود که رهبران یکدیگر را با برخی از بازی های عجیب و غریب بهتر بشناسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Something going on: some sodality.
[ترجمه گوگل]چیزی در جریان است: مقداری سودمندی
[ترجمه ترگمان] یه اتفاقی داره میفته یه سری sodality
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Conference: Supply the services and plan for conferences, including news express, fashions show, annual meeting, forum, and sodality and so on.
[ترجمه گوگل]کنفرانس: ارائه خدمات و برنامه ریزی برای کنفرانس ها، از جمله اخبار اکسپرس، نمایش مد، نشست سالانه، انجمن و غیره
[ترجمه ترگمان]کنفرانس: تامین خدمات و برنامه کنفرانس ها، از جمله بیان اخبار، مدها، نشست سالانه، گردهمایی و غیره و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If the snow arrival is a windfall word, that New Year's day is one of our budget sodality for pleasure.
[ترجمه گوگل]اگر آمدن برف کلمه ای بادآورده است، آن روز سال نو یکی از بودجه های ما برای لذت بردن است
[ترجمه ترگمان]اگر آمدن برف یک واژه بادآورده باشد، آن روز سال نو یکی از sodality بودجه ما برای لذت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the meantime she takes up other social positions like the vice president of Liaoning Overseas Friends Sodality .
[ترجمه گوگل]در همین حال، او سمتهای اجتماعی دیگری مانند معاون رئیسجمهور Liaoning Overseas Friends Sodality را بر عهده میگیرد
[ترجمه ترگمان]در این میان او سایر موقعیت های اجتماعی مانند معاون رئیس of Liaoning Overseas را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. On the eve of International Women's Day, there was a lecture on health joined hold by Shenzhen Women Federation and Women Sodality of Shenzhen DPF. About 40 disabled women present.
[ترجمه گوگل]در آستانه روز جهانی زن، یک سخنرانی در مورد سلامتی برگزار شد که فدراسیون زنان شنژن و زنان Sodality از شنژن DPF به آن پیوستند حدود 40 زن معلول حضور دارند
[ترجمه ترگمان]در آستانه روز جهانی زن، یک سخنرانی درباره سلامتی که توسط فدراسیون زنان Shenzhen برگزار شد و Women of از Shenzhen DPF برگزار شد در حدود ۴۰ زن معلول وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She is the member both of Beijing Artists Association and Beijing Female Artists Sodality, and the director of Beijing Fine Brushwork Color Painting Association.
[ترجمه گوگل]او عضو انجمن هنرمندان پکن و Sodality هنرمندان زن پکن، و مدیر انجمن نقاشی رنگی برس کار زیبا پکن است
[ترجمه ترگمان]او عضو انجمن هنرمندان پکن و Artists هنرمندان زن پکن و مدیر انجمن نقاشی رنگ brushwork پکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The essay discusses several forms of the west Fujian's Hakkas' action of making their clan more cog national, which include the guildhall, the countrymen organization and the sodality.
[ترجمه گوگل]در این مقاله چندین شکل از اقدام هاکاهای فوجیان غربی برای ملیکردن قبیلهشان بحث میشود، که شامل انجمن صنفی، سازمان هموطنان و سوداگری است
[ترجمه ترگمان]این مقاله چندین شکل از عمل Hakkas در غرب را مورد بحث و بررسی قرار می دهد که قبیله شان را به national ملی تبدیل می کند، که شامل the، سازمان هم وطنان و sodality است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Hold annual venture model summit, innovation forum, New Year sodality, and attend business visit including overseas visit.
[ترجمه گوگل]اجلاس سالانه مدل سرمایه گذاری، انجمن نوآوری، جشن سال نو، و شرکت در بازدید تجاری از جمله بازدید از خارج از کشور را برگزار کنید
[ترجمه ترگمان]برگزاری نشست مدل سرمایه گذاری سالانه، گردهمایی نوآوری، سال نو sodality، و حضور در بازدید تجاری از جمله بازدید خارج از کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. At the moment she serves as a director in Shanghai Yichang Law office, also a syndic in Shanghai Women Lawyers sodality.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او به عنوان یک مدیر در دفتر حقوقی شانگهای Yichang، همچنین یک سندیک در شانگهای وکلای زنان خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر او به عنوان رئیس اداره قانون Yichang شانگهای، رئیس شهرداری در وکلای زنان شانگهای، خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید