sod

/ˈsɑːd//sɒd/

معنی: چمن، میگسار، با چمن، کلوخ چمنی، چمن ایجاد کردن، پوشاندن
معانی دیگر: (مهجور) زمان گذشته ی: seethe، (رویه ی فوقانی خاک که حاوی علف و چمن و سایر گیاهان کوچک و ریشه ی آنها است) روخاک، سیاخاک، خاک سیاه، خاکرویه، (خاک چسبیده به ریشه ی چمن و غیره که با آن کنده می شود) ریشه خاک (turf و sward هم می گویند)، کلوخه، کلوخه ی ریشه دار، با روخاک پوشاندن، با خاک علف دار پوشاندن، با لایه ای از چمن پوشاندن، (انگلیس - خودمانی - زننده)، بچه باز، اهل لواط، آدم رذل، پست فطرت، ملعون، جهنمی، لعنت کردن، مرغزار، کلو  چمنی، خیس شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece of grassy turf that has been cut or torn away with the roots.

(2) تعریف: the ground, esp. when grassy; turf.
مشابه: turf
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sods, sodding, sodded
• : تعریف: to lay with sod.
مشابه: turf

- We decided to sod the front lawn, rather than seed it.
[ترجمه گوگل] تصمیم گرفتیم به جای بذرکاری، چمن جلویی را چمن کاری کنیم
[ترجمه ترگمان] ما تصمیم گرفتیم که چمن های جلو رو صاف کنیم تا اینکه تخم رو از تخم بیرون بیاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. sod off
(انگلیس - خودمانی - زننده) گمشو!،بروگمشو!،گورت را گم کن !

2. the old sod
میهن،وطن،موطن،زادگاه (به ویژه در اشاره به ایرلند)

3. under the sod
مرده و دفن شده،زیر خاک سیاه

4. Oh sod off, you stupid git!
[ترجمه گوگل]اوه، تو احمق!
[ترجمه ترگمان]ای احمق کله پوک احمق!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This puzzle is a real sod.
[ترجمه گوگل]این پازل یک خاکشیر واقعی است
[ترجمه ترگمان]این معما یه sod واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Apparently he's a sod to work for.
[ترجمه گوگل]ظاهراً او اهل کار کردن است
[ترجمه ترگمان]ظاهرا کار سختیه براش کار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The poor old sod got the sack yesterday.
[ترجمه گوگل]چال پیر بیچاره گونی را دیروز گرفت
[ترجمه ترگمان]آن پیرمرد بیچاره، همین دیروز کیسه را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We're going on holiday and sod the expense.
[ترجمه گوگل]ما به تعطیلات می رویم و هزینه ها را جبران می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما داریم میریم تعطیلات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That sod Wilkins, excuse my French, has taken my bloody parking space.
[ترجمه گوگل]آن ویلکینز خاکستری، بهانه فرانسوی من، جای پارک خون آلود مرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]این sod، ببخشید که فرانسوی ام جای پارک لعنتی منو گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What a sod this job is proving to be!
[ترجمه گوگل]این شغل چه مزخرفی دارد!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I don't give a sod who it is!
[ترجمه گوگل]من چمن نمی دهم که آن است!
[ترجمه ترگمان]من کسی نیستم که این طور باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sod this car! It's always breaking down.
[ترجمه گوگل]سود این ماشین! همیشه در حال خراب شدن است
[ترجمه ترگمان]لعنت به این ماشین! همیشه از هم جدا می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was a sod of a car to repair.
[ترجمه گوگل]ماشینی بود که باید تعمیرش کرد
[ترجمه ترگمان]یه جور ماشین بود که تعمیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sod that for a lark! I'm not doing any more tonight.
[ترجمه گوگل]آن را برای یک کوچولو! امشب دیگه کاری نمیکنم
[ترجمه ترگمان]خوب، به درک! من امشب دیگر کار نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چمن (اسم)
arbor, grass, lawn, turf, sod, meadow, green, grass plot, prairie, greensward, sward

میگسار (اسم)
lush, sod, bacchant, drunk, bibber, soak, toper

با چمن (اسم)
sod

کلوخ چمنی (اسم)
turf, sod

چمن ایجاد کردن (فعل)
sod

پوشاندن (فعل)
ensconce, envelop, case, apparel, cover, mask, conceal, coat, veil, put on, sod, line, vest, deck, belay, bestrew, jacket, blanket, sheathe, shingle, camouflage, submerge, overcast, immerse, shroud, clothe, wear, crown, endue, infold, indue, suffuse

تخصصی

[عمران و معماری] پوشش چمنی - چمن کاری - چمن پوش کردن - مرغزار - مرغکاری
[آب و خاک] پوشش چمنی

انگلیسی به انگلیسی

• section of grass that has been cut or uprooted from the earth; turf, uppermost layer of soil containing grass roots and plants; homosexual (british slang); guy, fellow, chap (british slang); obnoxious child, brat (british slang)
cover with turf or sod, cover with a layer of grass and soil
some people call someone a sod when they are angry with them or think that they are unpleasant; an informal word which some people find offensive.
some people use sod before a word or expression in order to indicate that they think that it is not important or that they do not care about it; an informal word which some people find offensive.
some people say sod it when they are angry because something has gone wrong or when they want to indicate that something is unimportant and that they do not intend to deal with it; an informal word which some people find offensive.
the sod is the surface of the ground, together with the grass and roots that are growing in it; a literary use.

پیشنهاد کاربران

SOD =Secretary of Defense = وزیر دفاع
روش بی ادبانه برای گفتن اینکه چیزی مهم نیست
sod it/that
Sod the job, I’m going home.

بپرس