اسم ( noun )
• (1) تعریف: a cavity or opening in which something is fitted or inserted, such as a receptacle in a wall, designed to receive electric plugs.
- This room has only two electrical sockets, so we had to plug in the vacuum cleaner in the other room.
[ترجمه گوگل] این اتاق فقط دو پریز برق دارد، بنابراین مجبور شدیم جاروبرقی را در اتاق دیگر وصل کنیم
[ترجمه ترگمان] این اتاق تنها دو پریز الکتریکی دارد، بنابراین ما باید جارو برقی را در اتاق دیگر ببندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این اتاق تنها دو پریز الکتریکی دارد، بنابراین ما باید جارو برقی را در اتاق دیگر ببندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a hollow in which an anatomical part rests or turns.
- the eye socket
[ترجمه Masi] کاسه ی چشم یا حدقه ی چشم|
[ترجمه گوگل] حدقه چشم[ترجمه ترگمان] سوکت چشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a bone socket
[ترجمه Masi] در مفاصل گوی و کاسه ای مثل مفصل شانه، به قسمتی که سر مفصل داخل آن قرار میگیرد و میچرخد میگوینددرواقع کاسه ی مفصلِ گوی شکل|
[ترجمه گوگل] یک سوکت استخوانی[ترجمه ترگمان] یک کاسه استخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sockets, socketing, socketed
حالات: sockets, socketing, socketed
• : تعریف: to put into or supply with a socket.