اسم ( noun )مشتقات: sociopathic (adj.), sociopathy (n.)
• : تعریف: a person, such as a psychopath, whose behavior is aggressively antisocial or deviant.
جمله های نمونه
1. I'm telling you he's a complete/total sociopath.
[ترجمه احمد] من دارم بهتون میگم، اون کاملا جامع زده هستش
|
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم که او یک جامعه شناس کامل/کلی است [ترجمه ترگمان]دارم بهت می گم که اون یه جامعه ستیز کامل و تمام عیار - ه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was a homicidal and delusional sociopath, she said.
[ترجمه محمد حسین اداوی] او گفت: که او یک قاتلٍ متوهم و جامعه ستیزه
|
[ترجمه گوگل]او گفت که او یک جامعه کش قاتل و متوهم بود [ترجمه ترگمان]او گفت: اون یه قاتل روانی و روانی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The terms "sociopath" and "psychopath" are interchangeable.
[ترجمه گوگل]عبارات "سوسیوپات" و "روانپزشک" قابل تعویض هستند [ترجمه ترگمان]عبارت \"sociopath sociopath\" و \"psychopath\" قابل تعویض هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Unless you're a sociopath, you're probably going to end up wrestling with feelings of guilt, which will make your home sex life worse.
[ترجمه گوگل]اگر یک جامعهشناس نباشید، احتمالاً در نهایت با احساس گناه دست و پنجه نرم میکنید که زندگی جنسی خانگی شما را بدتر میکند [ترجمه ترگمان]مگر اینکه تو یه جامعه ستیز باشی، احتمالا آخرش با احساس گناه مبارزه می کنی، که زندگی تو رو بدتر می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Although Ahmed is a sociopath and extremely violent, we hope that your sensitivity to what you described as his " attitudinal problem"will help him overcome these character flaws.
[ترجمه گوگل]اگرچه احمد یک جامعه شناس و به شدت خشن است، امیدواریم حساسیت شما نسبت به آنچه به عنوان "مشکل نگرشی" او توصیف کردید به او کمک کند تا بر این نقص های شخصیتی غلبه کند [ترجمه ترگمان]اگرچه احمد یک sociopath است و شدیدا خشن است، ما امیدواریم که حساسیت شما نسبت به آنچه که به عنوان \"مشکل نگرشی\" توصیف می کنید، به او کمک خواهد کرد تا بر این معایب شخصیتی غلبه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That doesn't make me a sociopath, but it does make my pants fit more snugly than I'd like when I overinduldge.
[ترجمه گوگل]این باعث نمیشود که من یک جامعهشناس باشم، اما باعث میشود که شلوارم بیشتر از آن چیزی که وقتی زیادهروی میکنم، تناسب داشته باشد [ترجمه ترگمان]این باعث نمی شود که من یک جامعه ستیز باشم، اما این باعث می شود که شلوارم راحت تر از آن باشد که فکر می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Recent biographies paint an unflattering portrait of a sociopath motivated by the basest desires-to control, to abuse, to dominate.
[ترجمه گوگل]زندگینامههای اخیر پرترهای نامطلوب از یک بیمار اجتماعی را ترسیم میکنند که با انگیزههای پستترین خواستهها مانند کنترل، سوء استفاده، تسلط برانگیخته شده است [ترجمه ترگمان]biographies اخیر تصویری ناخوشایند از یک sociopath sociopath که از پست ترین امیال به دست می آید - برای کنترل، سو استفاده، و تسلط بر آن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Your car broke down because you're a sociopath.
[ترجمه گوگل]ماشینت خراب شد چون یک جامعه شناسی هستی [ترجمه ترگمان]ماشینت خراب شد چون تو یه جامعه ستیز هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Sociopathocracy-government by sociopath is so common, the argument that the war in Iraq was a priority because it got rid of one such sociopath makes little sense.
[ترجمه گوگل]سوسیوپاتوکراسی-حکومت توسط sociopath بسیار رایج است، این استدلال که جنگ در عراق در اولویت قرار داشت، زیرا از شر یکی از این آسیب های اجتماعی خلاص شد، منطقی نیست [ترجمه ترگمان]Sociopathocracy - دولتی در sociopath sociopath بسیار رایج است، بحث بر سر این است که جنگ در عراق یک اولویت است چرا که از دست یک such such خلاص شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Our specialty was messy girls: sociopath socialites, porn stars, retired riot grrrls, anyone we deemed interesting.
[ترجمه گوگل]تخصص ما دختران درهم و برهم بود: معاشرتهای اجتماعی، ستارههای پورن، شورشهای بازنشسته، هرکسی که به نظرمان جالب بود [ترجمه ترگمان]تخصص ما دخترهای شلوغ بود: sociopath socialites، ستاره های پورن، riot retired، هر کسی که ما را جذاب می دانست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Picture makes me look like a sociopath.
[ترجمه گوگل]تصویر مرا شبیه یک جامعهشناس میکند [ترجمه ترگمان]این عکس منو مثل یه جامعه ستیز نشون میده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Candy. That doesn't make me a sociopath, but it does make my pants fit more snugly than I'd like when I overinduldge.
[ترجمه گوگل]آب نبات این باعث نمیشود که من یک جامعهشناس باشم، اما باعث میشود که شلوارم بیشتر از آن چیزی که وقتی زیادهروی میکنم، تناسب داشته باشد [ترجمه ترگمان]آب نبات این باعث نمی شود که من یک جامعه ستیز باشم، اما این باعث می شود که شلوارم راحت تر از آن باشد که فکر می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Unfortunately for her, he turns out to be a sociopath.
[ترجمه گوگل]متأسفانه برای او، معلوم می شود که او یک جامعه شناس است [ترجمه ترگمان]متاسفانه برای اون، تبدیل به یه جامعه ستیز میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The answer is that we do not discriminate against anyone, even fax-toting sociopaths like Watson Weeks.
[ترجمه گوگل]پاسخ این است که ما علیه هیچکس تبعیض قائل نمیشویم، حتی افراد اجتماعی فکس مانند واتسون ویکس [ترجمه ترگمان]پاسخ این است که ما علیه هر کسی، حتی fax toting مانند واتسون، تبعیض قائل نیستیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• individual with a personality disorder characterized by aggressive anti-social behavior and a lack of moral responsibility
پیشنهاد کاربران
a person who is completely unable or unwilling to behave in a way that is acceptable to society روان آزار یا روان آسیب کسی که حس بیش از حد ارزشمند بودن دارد، بسیار خود محور است، احساسات و هیجاناتی سطحی و موقتی دارد و در فعالیت�های تیمی و اجتماعی حس همدلی را منتقل نمی�کند و مانند ما، دارای زندگی روزانه عادیست این اشخاص در اصطلاح روان�پزشکی� سایکوپات� Psychopath نامیده می�شوند. ... [مشاهده متن کامل]