socialite

/ˈsoʊʃəlaɪt//ˈsəʊʃəlaɪt/

معنی: شخص مقتدر در جامعه، شخص طراز اول جامعه
معانی دیگر: آدمی که در میان پولداران شیک پوش و معاشرتی مقام برجسته ای دارد، معاشر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is prominent in fashionable social circles.

- Many of the city's socialites attended the benefit concert at the opera house.
[ترجمه گوگل] بسیاری از افراد اجتماعی شهر در کنسرت خیریه در خانه اپرا شرکت کردند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از the شهر در کنسرت خیریه خانه اپرا شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. One anxious socialite complained that five of her dinner invitations had been cancelled.
[ترجمه گوگل]یکی از افراد اجتماعی مضطرب شکایت کرد که پنج تا از دعوتنامه های شام او لغو شده است
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد سرشناس و نگران شکایت می کرد که پنج دعوت نامه از او لغو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Faye Dunaway plays a socialite who has changed her identity to escape her father.
[ترجمه گوگل]فی داناوی نقش یک فرد اجتماعی را بازی می کند که برای فرار از پدرش هویت خود را تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]فی Dunaway یک فعال اجتماعی است که هویت خود را برای فرار از دست پدرش تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An American socialite once said " You can never be too rich or too thin "
[ترجمه گوگل]یک آمریکایی آمریکایی یک بار گفت: "شما هرگز نمی توانید خیلی ثروتمند یا خیلی لاغر باشید"
[ترجمه ترگمان]یک آمریکایی زمانی گفت: \" شما هرگز نمی توانید بیش از حد ثروتمند و یا خیلی لاغر باشید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People may think she's just a socialite but behind that sweet smile lies more than just an extremely stylish clotheshorse.
[ترجمه گوگل]ممکن است مردم فکر کنند که او فقط یک فرد اجتماعی است، اما پشت این لبخند شیرین چیزی بیش از یک اسب لباس بسیار شیک نهفته است
[ترجمه ترگمان]مردم ممکن است فکر کنند که او فقط یک فعال است، اما پشت آن لبخند شیرین، بیش از یک clotheshorse شیک و شیک قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Socialite Paris Hilton was the other big award - winner at the 29 th annual Golden Raspberry Awards.
[ترجمه گوگل]Socialite Paris Hilton جایزه بزرگ دیگر بود - برنده بیست و نهمین جوایز سالانه تمشک طلایی
[ترجمه ترگمان]\"پریس هیلتون\" (Paris هیلتون)در روز ۲۹ اکتبر، دومین برنده جایزه بزرگ \"جایزه طلایی\" در تاریخ ۲۹ سپتامبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tenor eventually weds socialite and conquers the Americans.
[ترجمه گوگل]این تنور در نهایت با افراد اجتماعی ازدواج می کند و آمریکایی ها را فتح می کند
[ترجمه ترگمان]تنور در نهایت با یکدیگر ازدواج می کند و آمریکایی ها را تسخیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A beautiful socialite with a wonderful life!
[ترجمه گوگل]یک معاشرتی زیبا با یک زندگی فوق العاده!
[ترجمه ترگمان]او با یک زندگی فوق العاده، رابطه زیبایی با او برقرار می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Authorities freed the socialite early this morning.
[ترجمه گوگل]مقامات اوایل صبح امروز این فرد اجتماعی را آزاد کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات در اوائل صبح این فرد فعال را آزاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In May 200 socialite and reality TV star Paris Hilton was sentenced to 45 days in jail for violating her probation following a drunk-driving arrest in September 200
[ترجمه گوگل]در ماه مه 200، پاریس هیلتون، ستاره تلویزیونی واقعی و اجتماعی، به دلیل نقض حبس مشروط خود پس از دستگیری در حالت مستی در سپتامبر 200 به 45 روز زندان محکوم شد
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۰۰ ماه مه، \"پریس هیلتون\" (Paris هیلتون)در روز ۲۰۰ ماه مه به دلیل نقض مجازات تعلیقی همراه با یک دستگیری مست در ماه سپتامبر، به ۴۵ روز زندان محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. U. S. socialite Nicole Richie, the rail-thin reality TV star, came in third place and British actress Sienna Miller rounded off the top five in fifth.
[ترجمه گوگل]نیکول ریچی، هنرپیشه آمریکایی، ستاره تلویزیون واقعیت، در جایگاه سوم قرار گرفت و سینا میلر، هنرپیشه بریتانیایی، در رتبه پنجم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]u S \" نیکول ریچی \"، ستاره فیلم\" reality - \"، در جایگاه سوم قرار گرفت و بازیگر بریتانیایی سینا میلر در جایگاه پنجم قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That socialite a rascal at heart.
[ترجمه گوگل]اون اجتماعی که قلبا یه آدم احمقه
[ترجمه ترگمان] که اون آدم عوضی رو در قلب داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Consider Anthony Bruck a wiry and fashionable Chicago socialite and artist.
[ترجمه گوگل]آنتونی بروک را یک هنرمند و اجتماعی شیکاگوی شیک پوش و شیک در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]آنتونی bruck را در نظر بگیرید که یک wiry و هنرمند مد روز شیکاگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I could be your socialite.
[ترجمه گوگل]من می توانم اجتماعی شما باشم
[ترجمه ترگمان] من می تونم شخصیت شما باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After all, you are a creative genius and these characters are mere socialites.
[ترجمه گوگل]به هر حال، شما یک نابغه خلاق هستید و این شخصیت ها صرفا افراد اجتماعی هستند
[ترجمه ترگمان]هر چه باشد، شما یک نابغه خلاق هستید و این شخصیت ها فقط socialites هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شخص مقتدر در جامعه (اسم)
socialite

شخص طراز اول جامعه (اسم)
socialite

انگلیسی به انگلیسی

• person who is well known in fashionable society; one who enjoys social activities
a socialite is a person who attends many fashionable upper-class social events and who is well known because of this.

پیشنهاد کاربران

بپرس