socialism

/ˈsoʊʃəlɪzəm//ˈsəʊʃəlɪzəm/

معنی: سوسیالیزم، جامعه گرایی
معانی دیگر: سوسیالیسم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a political or economic theory in which community members own all property, resources, and the means of production, and control the distribution of goods.

(2) تعریف: the system of government that is based on this theory.

(3) تعریف: in Marxist-Leninist theory, the transition stage between capitalism and communism.

جمله های نمونه

1. a tendency toward socialism
گرایش به سوسیالیسم

2. he tried to identify socialism with justice
او کوشید که سوسیالیسم را با عدالت یکی قلمداد کند.

3. one of the prophets of socialism
یکی از پیشگامان سوسیالیسم

4. a reformer with strong leanings toward socialism
آدمی اصلاح طلب با گرایش قوی نسبت به سوسیالیسم

5. for a while, he leaned toward socialism
چند صباحی به سوسیالیسم گرایش داشت.

6. the country was oscillating between the poles of socialism and capitalism
کشور میان دو نیروی متضاد سوسیالیسم و سرمایه داری نوسان می کرد.

7. Deviate from socialism and China will inevitably retrogress to semi - feudalism and semi - colonialism .
[ترجمه گوگل]با انحراف از سوسیالیسم، چین به ناچار به نیمه فئودالیسم و ​​نیمه استعمار قهقرایی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]deviate از سوسیالیسم و چین به ناچار به نیمه - و نیمه استعمار تبدیل خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm no friend of socialism, as you know.
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانید من دوست سوسیالیسم نیستم
[ترجمه ترگمان]همان طور که می دانید من دوست سوسیالیسم نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We should rally under the banner of socialism.
[ترجمه گوگل]ما باید زیر پرچم سوسیالیسم تجمع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید تحت پرچم سوسیالیسم جمع شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They believed that these problems would disappear under socialism.
[ترجمه مهدی] آنها بر این باور بودند که این مشکلات با سوسیالیسم برطرف خواهند شد
|
[ترجمه گوگل]آنها معتقد بودند که این مشکلات در سوسیالیسم از بین خواهند رفت
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقد بودند که این مشکلات تحت سوسیالیسم ناپدید خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Socialism was an article of faith with his parents.
[ترجمه گوگل]سوسیالیسم با پدر و مادرش یک اصل ایمانی بود
[ترجمه ترگمان]سوسیالیسم an از ایمان با پدر و مادرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bevan tried to reconcile British socialism with a wider international vision.
[ترجمه گوگل]بوان سعی کرد سوسیالیسم بریتانیا را با بینش بین المللی گسترده تر آشتی دهد
[ترجمه ترگمان]Bevan سعی کرد سوسیالیسم بریتانیایی را با دیدگاهی وسیع تر بین المللی تطبیق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We must not let the burning torch of socialism go out.
[ترجمه گوگل]ما نباید اجازه دهیم مشعل فروزان سوسیالیسم خاموش شود
[ترجمه ترگمان]نباید اجازه بدهیم که مشعل سوزان سوسیالیسم بیرون بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He used a perverted form of socialism to incite racial hatred.
[ترجمه گوگل]او از شکل انحرافی از سوسیالیسم برای تحریک نفرت نژادی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از نوعی socialism و perverted برای برانگیختن نفرت نژادی استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Theirs is a watered-down version of socialism.
[ترجمه گوگل]نسخه آنها یک نسخه ضعیف از سوسیالیسم است
[ترجمه ترگمان]نسخه آن ها یک نسخه از سوسیالیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The principles of capitalism and socialism are diametrically opposed .
[ترجمه گوگل]اصول سرمایه داری و سوسیالیسم کاملاً متضاد هستند
[ترجمه ترگمان]اصول سرمایه داری و سوسیالیسم به شدت مخالفند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوسیالیزم (اسم)
socialism, sociality

جامعه گرایی (اسم)
socialism

انگلیسی به انگلیسی

• political theory advocating the collective ownership and administration of the production and distribution of goods; political system based on the theory of socialism
socialism is the belief that the state should own industries on behalf of the people and that everyone should be equal.

پیشنهاد کاربران

واره. گهواره. شیرواره. مردم واره. کیهان واره. خداواره. بهشت واره و. . . .
همبود خواهی، همبود گرایی
Hambud xwahi
Hambud garaie
socialism ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: سوسیالیسم
تعریف: آموزه یا سامانه‏ای اجتماعی مبتنی بر فعالیت اقتصادی جمعی، با تأکید بر نقش دولت در هدایت خط‏مشی‏های اقتصادی و سیاسی
جامعه خواهی/ جامعه گرایی

بپرس