socialised

جمله های نمونه

1. As was suggested above, girls have been socialised into viewing work as secondary to marriage and child-rearing.
[ترجمه گوگل]همانطور که در بالا گفته شد، دختران اجتماعی شده اند تا کار را در کنار ازدواج و تربیت فرزند قرار دهند
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا اشاره شد، دختران در حال بازدید از کار به عنوان ثانویه برای ازدواج و پرورش کودک بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Regulated, socialised economies trample on human dignity, despoil the natural environment and depress economic performance.
[ترجمه گوگل]اقتصادهای منظم و اجتماعی شده کرامت انسانی را زیر پا می گذارند، محیط طبیعی را غارت می کنند و عملکرد اقتصادی را کاهش می دهند
[ترجمه ترگمان]اقتصاد socialised، اقتصاد socialised را زیر پا می گذارد، محیط طبیعی را نابود می کند و عملکرد اقتصادی را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But even in Europe’s most socialised bastions, hospices tend to be privately or charitably funded, at least in part.
[ترجمه گوگل]اما حتی در اجتماعی‌ترین سنگرهای اروپا، آسایشگاه‌ها حداقل تا حدودی به صورت خصوصی یا خیریه تأمین می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اما حتی در most socialised اروپا، hospices نیز به طور خصوصی و یا charitably، حداقل در بخشی از آن، سرمایه گذاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Middle-class kids growing up with two biological parents are "socialised for success".
[ترجمه گوگل]بچه های طبقه متوسطی که با دو والدین بیولوژیک بزرگ می شوند "برای موفقیت اجتماعی می شوند"
[ترجمه ترگمان]بچه های طبقه متوسط که با دو پدر و مادر بیولوژیکی بزرگ می شوند، \"socialised برای موفقیت\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This was more the case for the partners of older women, who themselves were socialised into more traditional roles.
[ترجمه گوگل]این مورد بیشتر در مورد شرکای زنان مسن‌تر بود که خودشان در نقش‌های سنتی‌تر اجتماعی بودند
[ترجمه ترگمان]این موضوع بیشتر مورد توجه شرکای زنان مسن تر بود که خود را به نقش های سنتی تری تبدیل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At present domestic labour is organisationally inefficient because it is not socialised like the industrial sphere, which counterbalances increased productivity through mechanisation.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کار خانگی از نظر سازمانی ناکارآمد است، زیرا مانند حوزه صنعتی اجتماعی نشده است، که افزایش بهره وری را از طریق مکانیزاسیون متعادل می کند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، نیروی کار داخلی ناکارآمد است زیرا مانند حوزه صنعتی نیست که بهره وری را از طریق mechanisation افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The personal consequences of complete isolation in hospital for patients and families who have previously socialised freely are potentially enormous.
[ترجمه گوگل]عواقب شخصی انزوای کامل در بیمارستان برای بیماران و خانواده هایی که قبلاً آزادانه معاشرت کرده اند به طور بالقوه بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]پیامدهای شخصی انزوای کامل در بیمارستان برای بیماران و خانواده هایی که قبلا آزاد شده اند بطور بالقوه بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As double-or-quits bets go, there cannot be many worse than that—not least because a system that provides privatised profits with socialised losses cannot be allowed to persist.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شرط‌بندی‌های دوبل یا ترک پیش می‌روند، نمی‌توان خیلی بدتر از آن وجود داشت - به ویژه به این دلیل که نمی‌توان اجازه داد سیستمی که سودهای خصوصی‌سازی شده با زیان اجتماعی را فراهم می‌کند ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]همانطور که شرط های مضاعف یا ترک برداشته می شوند، خیلی بدتر از آن وجود ندارد - حداقل به این دلیل که یک سیستم که سود خصوصی را با ضررهای socialised فراهم می کند نمی تواند اجازه ادامه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But this new form of ersatz capitalism, in which losses are socialised and profits privatised, is doomed to failure. Incentives are distorted.
[ترجمه گوگل]اما این شکل جدید سرمایه داری ersatz، که در آن زیان اجتماعی و سود خصوصی می شود، محکوم به شکست است مشوق ها مخدوش می شوند
[ترجمه ترگمان]اما این شکل جدید کاپیتالیسم که در آن زیان ها به صورت socialised و سود خصوصی سازی می شوند محکوم به شکست هستند مشوق ها تحریف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It wasn't only the earning potential that led Elena to try lap-dancing - she now believes that she, and women in general, are socialised to see it as an inviting occupation.
[ترجمه گوگل]این تنها پتانسیل درآمد نبود که باعث شد النا رقص لپ را امتحان کند - او اکنون معتقد است که او و زنان به طور کلی، اجتماعی شده اند تا آن را به عنوان یک شغل دعوت کننده ببینند
[ترجمه ترگمان]این تنها پتانسیل درآمد بود که النا را به تلاش برای رقص دامن زد - او اکنون معتقد است که او و زنان به طور کلی از دیدن آن به عنوان یک سرگرمی دعوت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From the time you are born you have to be socialised into being a good father.
[ترجمه گوگل]از زمانی که به دنیا می آیید باید اجتماعی شوید و پدر خوبی باشید
[ترجمه ترگمان]از زمانی که به دنیا آمده اید، باید به یک پدر خوب تبدیل شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Opponents, including many doctors represented by the AMA as well as private health insurance companies, fear a public option would be a first step on the road to " socialised medicine".
[ترجمه گوگل]مخالفان، از جمله بسیاری از پزشکان با نمایندگی AMA و همچنین شرکت‌های بیمه سلامت خصوصی، بیم دارند که یک گزینه عمومی اولین گام در راه "پزشکی اجتماعی" باشد
[ترجمه ترگمان]مخالفان، از جمله بسیاری از پزشکان که توسط the و همچنین شرکت های بیمه سلامت خصوصی نمایش داده شده اند، می ترسند که گزینه عمومی اولین گام در راه \"داروی socialised\" باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But whether that flexibility is intrinsic, or rather cultural, socialised or even emotionally led, remains a grey area.
[ترجمه گوگل]اما این که آیا این انعطاف پذیری ذاتی، یا بهتر بگوییم فرهنگی، اجتماعی یا حتی هدایت عاطفی باشد، یک منطقه خاکستری باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]اما این که آیا آن انعطاف پذیری ذاتی است، یا نسبتا فرهنگی، socialised یا حتی از لحاظ عاطفی، یک منطقه خاکستری باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have long been persuaded that resource rents should be socialised, not accrue to individual owners.
[ترجمه گوگل]مدت‌هاست که متقاعد شده‌ام که رانت منابع باید اجتماعی شود، نه اینکه به مالکان اختصاص یابد
[ترجمه ترگمان]من مدت هاست متقاعد شده ام که اجاره منابع باید socialised باشد، و نه به صاحبان منفرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• administered by the government, under the control of a group (as of medical care); made sociable, made fit for companionship (also socialized)

پیشنهاد کاربران

بپرس